من ۴تا جاری دارم.من عروس اخری ام.حاری قبل من در کل خوش و اخلاق و مهربونه.من خیلی به خپدش و بچه هاش محبت میکنم.چون یه مدت برادرشوهرم بیکار بود برا بچه هاش توی مناسبتا کادو میخریدم.عروسی اقوامشون لباس میخواست من وند دست لباس بهش امانت دادم با اینکه خیلی تپل تر از منه.
برادرشوهرم دو سه ماهی هست توی یه شرکت خوب استخدام شده.
امروز شوهرم گفت داذاشم میگه دفترچه بیمه خانمتو برم بگیر که خانمم باهاش بره ام ار ای!همیشه هم خودش میخواد بره دکتر،دفترچه بیمه شوهرمو میگیره.
من گفتم نه،چون دفترچه م عکس داره و هب جاریم اصلا شبیه من نیست.ترسیدم مشکل ساز بشه.از طرفی هم راستش حس میکنم دیگه دارن ساده فرضمون میکنن و یه جورایی سواستفاده میکنن ازمون.
گفتم نه ولی الان عذاب وجدان دارم.
به نظرتون کار بدی کردم؟