2733
2734
عنوان

نمیدونم با شوهرم چطوری باشم

339 بازدید | 11 پست

سر یه موضوعی با شوهرم بحثم شد و متاسفانه پای مادرم به ماجرا باز شد و اونی که نباید میشد شد کلی بی حرمتی بینشون شد . حالا شوهرم به من میگه دیگه باهات کاری ندارم ازین به بعد منم دیگه حال دلجویی کردن از یه مرد ۳۷ سالرو ندارم بچه که نیست .چندبار پیش قدم شدم ولی زد تو برجکم حالم از خودم بد شد منتاها چون شوهرم همه کارامو تا به حال انجام میداده و خداییشم کم نمیزاشته خسته و کوفته ام برد به منو بچه خوب میرسید مالی ام همینطور میترسم حالا با ااینکه خودش گفته ازین به بعد آزادی ولی اگه من به خودمو زندگیم برسم بهش بربخوره ولی منم نمیتونم که بشینم تو خونه تا روانی بشم چه کنم به نظر شمااا؟؟؟

این نیز میگذرد 
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



2742
شوهرته از دلش یه جور. دربیار. 

خواستم نشد .منم آدم مغروری ام دوبار باهام بد حرف زد گفت تو برام مردی یه بارم گفت تو زیادی هستی ی‌ بمیرمم دیگه باهاش حرف نمیزنم که ضایم کنه . من فقط به فکر بچمم و بس .

این نیز میگذرد 
2740
چند تا بچه داری؟ مقصر کی بود؟ 

یه پسر ۷ ماهه . ماجرا اینه که شوهر من به خاطر رفتارای غلط مادر و خواهرش که از شوهراشون پول میچاپیدن و خیلی ازشون بیگاری میکشیدن همه کار بدون اجازه و رضایت شوهراشون میکردن با من یه جوری سفت گرفت که مثل اونا نشم منم تو این ۴ سال همه کار کردم که بهش نشون بدم مثل اونا فکر نمیکنم حتی پول تو جیبی نمیداد من دم نمیزدم بیرون رفتن خبری نبود اعتراض نمیکردم خونه مامان دوهفته یه بار قبول میکردم تیپمو باید تایید میکرد قبول میکردم و...... تااینکه پریروز خواستم برم خونه مامانم 

این نیز میگذرد 

چنتا کیف بی استفاده داشتم با یه پیرهن همیشه میدم مامانم این جور چیزارو که بده به مستحق تو یه مشما گذاشتم اومد گفت اینا فک کردم مشمای دستمو میگه آخه رنگ مو ام داشتم میبردم دستم بود گفتم رنگه گفت اینا همش رنگه منم قاطی کردم گفتم بیا چک کن زندگیم چهارساله سین سواله جین جواب خستم کردی اونم صداشو برد بالا و دعوا 

این نیز میگذرد 

خب از اول اشتباه کردی عزیزم , الانم اگه میخواستی مشکلی پیش نیاد باید همونجوری ادامه میدادی , البته میتونستی بجای دعوا خیلی راحت بهش توضیح بدی.

الانم بهتره با محبت براش توضیح بدی و تمومش کنی سر مساله الکی زندگیتو به هم نریز غرور تو زندگی زن و شوهری بی معنیه

خب از اول اشتباه کردی عزیزم , الانم اگه میخواستی مشکلی پیش نیاد باید همونجوری ادامه میدادی , البته م ...

خیلی با محبت پیش رفتم ولی خرابم کرد . دیگم اعصابم نمیکشه اونم مقصره چهار ساله داره منو بازخواست میکنه خوب صبر منم حدی داره دیگه

این نیز میگذرد 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز