سلام بیاین یه لحضه....

به نظرم یکم ترسوه

یا شاید واقعا تحمل نداره بدون تو

اگه سرو گوشش میجنبید بهت میگفت بیشتر بمون خونه بابات

بهش گیر ندخ

گیر نده..

شوهر منم بعد زایمانم یه فیلمایی برام بازی کرد..

البته من تنهاش نذاشتم و مامانم اومد خونمون ،ولی وقتی مامانم رفت دو سه روز رفتم خونه مادرشوهرم که شوهرم نمیومد پیشم و میگفت خونه خالیه دزد میاد و میرفت تنها بخوابه.. فیلمهای بد نگاه میکرد و.. معلوم نبود چش بود...

ولی یکی بهم گفت هر روز برای شوهرت آیت الکرسی بخون بهش فوت کن از صبح تا شب خدا خودش مراقبش باشه..منم این کارو کردم و خیلی بهتر شد و رفتارای مسخره اش کم شد..

دیگه هم بدون شوهرم به هیچ دلیلی جایی نخوابیدم..

توام برو خونتون و یه ذره زرنگ باش و خودتو تقویت کن زود خوب شی و زندگیت به روال سابق برگرده..

اینجا هم ازین حرفا نزن که یکسری میان فقط توی دل ادم رو خالی میکنن...

آره دیگه

اگه مشکوک بود بهت میگفت برنگرد

بعد هم کسی که بخواد بره از اون کارا فقط شب نمیره

توی روز هم به راحتی میتونه بره

بهش شک نکن

ولی درعین حال مراقبش هم باش

ازش فاصله نگیر محبتت رو کم نکن

وقتی هم خوب شدی از رابطه کم نزار

انشاءالله که چیزی نیست

ببین نمیخوام توی دلت رو خالی کنماااا

ولی از هییییییچ مردی مطمئن نباش

حواست بهش باشه

نزار بچت باعث بشه که به شوهرت بی توجه بشی

منم از شوهرم مطمئن بودم ولی متاسفانه.....😳

بهش تهمت نزن.. ولی چه مادر شوهر خوبی داری که بهت آمار میده.. مال من بود پسرشو با صدتا ج.نده هم میدید میگفت نه پسرم امامه و تو بدی که تهمت میزنی و..

قدر مادرشوهرتو بدون..

بعدم مرد اگه بخواد غلطی کنه نیازی نداره که زنش خونه اش باشه یا نه.. وقتی زنش خونه هم باشه طی روز هم میتونه توی ماشین حتی یه جای خلوت کارشو بکنه..

توام به خودت خوب برس زود خوب شی.. اگر سز شدی جای بخیه هاتو خشک نگه دار و اگر عسل طبیعی داری بزن خیلی زودتر از چیزی که باید زخمت جوش میخوره و خوب غذا بخور ضعیف و بی حال نباشی اون از دیدنت مایوس شه..

راجب دیشب هم زیاد سوال پیچش نکن بدتر خودت دل چرک میشی..

نه حتما باهاش برو

البته اگه حالت خوبه

آفرین نزار نیازش براش بشه معضل که حتما به راه های دیگه هم فکر میکنه حتما خودت دست به کار شو

خیلی هم به خودت برس

یه سری آی لاو بازیا که فقط مال نامزدی و اوایل ازدواج و بعدا کم میشه.. حساس نشو..

شوهر من اوایل همش بهم میگفت دوست دارم بچه دار که شدیم حتی بهش میگم منو چقدر دوست داری مسخره بازی در میاره هی گیر میدم میپرسم میگه اینکه بغلت کردم یعنی دوست دارم میگم بگو دوسم داری چرا هیچ وقت ازم تعریف نمیکنی از غذا و.. اونم مسخره میکنه

ولی من به دل نمیگیرم توام باید عادت کنی.. دل بردن و مخ زدنهای مردا بعد از یه مدت از بین میره و نمیتونن مثل زمان پسری مخ بزنن ازمون..😕

ولی بهش بیشتر توجه کن فکر نکنه با اومدن بچه تو دیگه به فکرش نیستی و همه فکر و حواست به بچه است و پیش خودش بگه دیگه خودم باید به فکر خودم باشم و بخورم و بخوابم و..

هر روز بهش بگو بچه رو دوست دارم ولی بابای بچه رو بیشتر..بچه یه روز میره دنبال زندگی خودش ولی تو برای من میمونی..

بهش محبت کن.. مخصوصا وقتی بچه یک ساعت خوابه تو اون یک ساعت بلند شو به خودت برس به خونه برس غذاتو بپز و همه چی رو آماده کن.. من گاهی ظهر وقت پیدا میکرد شام رو میپختم خاموش میکردم که اکثر وقتا بچه از غروب به بعد همش گریه میکرد من هم خودم مرتب بودم هم خونه هم غذام آماده بود فقط کافی بود گرمش کنم.. حواسم بود که شوهرم میاد خسته و کوفته.. منو شلخته و خونه کثیف و شام نداشته باشم و گریه بچه هم دیگه بره رو اعصابش..همه چی آماده بود فقط گریه بچه رو چاره نداشتم که اونم درک میکرد.. و تو رابطه هم براش کم نذاشتم..

دقت کنی بیشتر مردا زمان پری و حاملگی بیشتر میچسبن به زنشون و انگار تیک پیدا میکنن که نمیتونن کاری کنن..

تا جایی که میتونی تو رابطه راضیش کن نره به بیراهه.. درست میشه ایشاا...

نرو خونه بابات.. به مامانت بگو بیاد.. یا از مادرشوهرت کمک بگیر.. چقدر خودتو ضعیف نشون میدی فکر کردی دو روز بری خونه بابات بچه یهو میشه دو ساله و کار و زحمت تو تموم میشه.. نه عزیزم بچه تا روزی که مادر نفس میکشه براش زحمت داره فقط تو سنهای مختلف زحمتها متفاوته..

منم خیلی اذیت شدم ولی هیچ وقت شوهرمو تنها نذاشتم به خاطر بچه.. کم کم باید یاد بگیری بچه داری رو تنها انجام بدی و سختیهاشو به جون بخری .. تا فرداها بچه دوم رو آوردی پخته و کامل باشی.. هم به خودت برسی هم نوزادت هم بچه اولت هم شوهرت.. هم با فک و فامیل برو بیا کنی و بچه رو بهونه نکنی هیچ جا نری هیشکی خونه ات نیاد..

زرنگ باش.. بخور بخواب تایمهایی که بچه خوابه کاراتو بکن روزای اول بچه زیاد میخوابه خیلی دردسر کمتره.. صبر کن چند وقت دیگه کمتر میخوابه بیشتر بیداره.. دندون در میاره بی تابی میکنه..

انقدر نرو خونه بابات به خودت فشار بیار و بگو من میتونم خودم باید رو پای خودم وایسم.. مردم با بچه کوچیک سر کار میرن من که فقط خونه دارم باید بتونم...از خودت بخواه انرژیتو بالا ببر برنامه ریزی داشته باش که هم به کارات برسی هم به خودت و تغزیه ات هم شب که شوهرت میاد به اون برسی باهاش حرف بزنی تایم بگذرونی باهاش..