کمتر از دوماهه زایمان کردم بعد یه حاملگی سخت ک دوبار کلیه هام عمل شد دیابت و انسولین و فشاربالا و تهدید ب زایمان زودرس بودم همش استراحت و استرس(چون قبلا یه زایمان زودرس داشتم😔)بعد تولدش هم ۷ روز بستری بود nicu حس میکنم بریدم دیگه شوهرم فقطططط فکر میکنه همین ک گونی گونی و سبدسبد میوه و مواد غذایی بیاره خونه مامانم بهترین شوهره من دلم محبت میخاد عشق میخاد حتی گاهی بسرم میزنه همه چیو ول کنم برم دلم میخاد بشینم زار زاار گریه کنم ب خودشم ک میگم هزارتا دلیل میاره ک من ناشکرم و اداهام از سیری هست😢خستم خسسسسته😔
عزیزم مبارک باشه ان شاالله قدمش پربرکت باشه. شاید افسردگی بعد زایمان گرفتین. مردا مدل محبت کردن شون فرق داره. بهتره برید پیش مشاور ان شاالله درست میشه همه چی
یادتونه نوشتم یه دوست دارم اسمش مریمه و متولد اسفند که تو دبیرستان رشت باهاش دوست شدم، گمش کرده بودم و خیلی دنبالش بودم؟پیداش کردم به سختی😍زنگ زدم باهاش حرف زدم بعد تو واتس بهم پیام میدادیم اون بیشتر فرم پایان نامه شو میداد تا من بدم به دوستام پر کنن، بعد دیگه جواب نداد و رابطه شو قطع کرد 😅 بعضی وقتا حالم از محبتی که اشتباهی نثار یه عده کردم بد میشه...ولی خب من انسانم و ذاتا اهل محبت به دیگران ❤️ان شاالله محبت اهلبیت تو زندگی هامون جاری باشه 😍😻😘