2737
2739
عنوان

داستان من و دوست پسرم+کمک

| مشاهده متن کامل بحث + 13096 بازدید | 157 پست
گزارش بزنید تا علاف نکنه مردم ایسشش

همش پنج دقیقست تاپیک زده دوتا کامنت بلند گذاشته دیگه😶اندکی صبر

غرب زدگی اثری از جلال آل احمد است.جلال آل احمد در این کتاب میگوید:غرب‌زدگی آفتی است که از غرب می‌آید و ما را مانند طاعون گرفتار و بیمار می‌کند. آدم غرب‌زده ریشه و بنیادی ندارد، نه شرقی مانده، نه غربی شده؛ هرهری مآب و چشم و گوش بسته از آداب و سنن و فرهنگ غرب تقلید می‌کند.جلال در این باره میگوید:«آدم غرب‌زده هرهری مذهب است به هیچ چیز اعتقاد ندارد اما به هیچ چیز هم بی‌اعتقاد نیست. یک آدم التقاطی است و نان به نرخ روز خور است همه چیز برایش علی‌السویه است. خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است!نه ایمانی دارد،نه مسلکی،نه مرامی نه اعتقادی،نه به خدا یا به بشریت،نه در بند تحول اجتماع است و نه در بند مذهب و لامذهبی،حتی لامذهب هم نیست هُرهُری است.آدم غرب‌زده، شخصیّت ندارد.چیزی است بی اصالت. خودش و خانه‌اش و حرف‌هایش،بوی هیچ چیزی نمیدهد. بیش‌تر نماینده‌ی همه چیز و همه کس است.آدم غرب‌زده، معمولاً تخصّص ندارد، همه کاره و هیچ کاره است؛ امّا چون به هر صورتی درسی خوانده و کتابی دیده و شاید مکتبی، بلد است که در هر جمعی، حرف‌های دهن پر کن بزند و خودش را جا کند. شاید هم روزگاری تخصّصی داشته؛ امّا بعد که دیده است در این ولایت تنها با یک تخصّص نمی‌توان خر کریم را نعل کرد، ناچار به کارهای دیگر هم دست زده است. عین پیرزن های خانواده که بر اثر گذشت عمر و تجربه‌ی سالیان، از هر چیزی مختصری می‌دانند و البتّه خاله زنکی‌اش را.(کتاب بخون دوست عزیز،کتاب بخون)من نمیتونم به همه ی عقاید احترام بذارم،چون احترام به عقاید پوچ و بی ارزش در واقع توهین به شعور خودمه

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

همینقدر بی صبرید ک هر تاپیکی میرم نوشته تعطیل شده خوبه گزارشم گذاشتن تو سایتا همه اعصابشونو با گزارش آروم میکنن 😏😏😏

  مهم نیس فقیری یا پولدار "انسان" که باشی سرت پیش   خدات و خودت همیشه بلنده 💓هیچی مثل ی وجدان اروم نیست😌خدایا خودت مراقب خانوادم باش عشق هام همسرم ❤🧑....دختره عزیزم💜 👧و پسرکوچولوی نازم 💙👦
2728

راستش اونی که همیشه تو رابطمون لج میکنه منم و منم که بی محلی میکنم.
تا حالا چندیدن بار بهش گفتم تموم کنیم درست نیست ولی ایشون میگن هرچقدر بخوای رعایت میکنم ولی خیلی بهت وابستم دوست ندارم از دستت بدم.
راستم میگه همیشه ادبو شخصیتو رعایت میکنه.

2738

از طرفی سطح خونواده ما خیلی بالاتره.هرچند من همه جوره پسررو قبول دارم وپسر کاری هست و همیشه دستش تو جیب خودش بوده.
تو کل عمرشم یه سیگار مصرف نکرده.
ولی شرایط آقا طوری هست که میدونم بابام به هیچ وجه حاضر به ازدواجمون نمیشه.از طرفی از نظر ظاهر و اینا من خیلی از اون سرم
خانوما نگید از خودش تعریف میکنه ولی با وجود این سنم تا حالا8 تا خواستگار داشتم.
این اقا هم همیشه میگه و برای ازدواج میخوام و هروقت بگی میام خواستگاریت.

بچه ها شماها چه جوری میرفتید بیرون با دوس پسراتون؟ 


من دوست پسر نداشتم از همین دیدن کسی میترسیدم، اتفاقا یه بار بعد هرگز، گل نرگس ، با یکی از همکلاسیای پسر دانشگاه سوار ماشینش شدم که برسونتم درست همون موقع داداشم دیدم😂😂 

ای بترکی شانس

خدایا ازت ممنونم بابت همه ی اون چیزایی که خواستم و بهم دادی😍😘

خب بگو بیاد خواستگاری

فرزندم،دلبندم، عزیزتر از جانم از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم... امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آغوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم... شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...! این روزها فهمیدم باید از تک تک لحظه هایم لذت ببرم
راستش اونی که همیشه تو رابطمون لج میکنه منم و منم که بی محلی میکنم. تا حالا چندیدن بار بهش گفتم تمو ...

عزیزممم خوب بی محلی نکن بزار بیشتر خودشو ثابت کنه شاید واقعا دوستت داره و نیمه ی گمشدته همون جنتلمن😀😎😎     راستی کم آقایی گیر میاد که پاک باشه چون بیشتر مردا الان فقط به  فکر رابطه هستن

عروسیت دعوتمون کنیااااا

خانوماااا با ریتممم

آقااااامووون جنتلمته جنتلمنه😄

این خانوممممم عشق منهههه عشق منههه😛

هووووووو همه دستا بالااااااا 🙋🙋🙌🙌🙆🙆

دوستان چرا هیچ پیامی تو پستم نیست.خوب پنج دیقه وایسین اگه چیزی مخالف شرع گفتم بعد تعطیل کنین سه ساع ...

ادامه بده داریم میخونیم

دوستای نی‌نی‌سایتیِ عزیزم،دارم همه چیزو از اوّل شروع میکنم (اینبار تنهایی💪)،برام دعا کنیدموفق بشم،مرسی از همتون،مرسی از دعاهای قشنگتون،دوسِتون دارم❤💋
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز