سلام. دلم میخواد کمی باهاتون صحبت کنم تا شاید حالم بهتر بشه
بگو خب
حرف بزن عزیزم...منم ذهنم خیلی مخشوشه نمیدونم چرا
دخترا سلام صبحتون بخیر.
میخوام ازتون کمک بگیرم یا شاید هم کمی ارامش
بفرمایید
قبل از اینکه باردار بشم تصمیم گرفتم که از هر موضوع حاشیه ساز و ناراحت کننده دوری کنم . یکی از این اقدامات حذف یکسری رسم و رسومات اضافه بود. در موردش با همسرم صحبت کردم و ایشون هم پذیرفت
بفرمایید
عزیزم هستم. هر چه میخواهد دل تنگت بگوی
هم رسم و رسومات رو بریز دور..هم آدم هایی که فکر و خاطرتو مکدر می کنن
بگو
خانوادم نیاز مالی نداشتن ولی من به خاطر جلوگیری از یکسری سنت های پوسیده و خلاف سبک زندگیم از همسرم خواستم خودمون برای فرزند توراهی اتاق و ووسیله تهیه کنیم و همسر هم پذیرفت. هرچند که مادرم باز هم در کنار ما بودن و همیشه با خریداشون من رو سوپرایز میکردن
خب
تا اینکه ما اتاق بچه رو چیدیم و اماده نشستیم برای روز موعود تا با اومدنش خونمون رو گرمتر کنه.
چند روز پیش وقتی مادر همسرم فهمیدن ما اتاق رو اماده کردیم از من خواست که از اتاق عکس بگیرم و براشون ارسال کنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
