مقصر خودم بودم. فاصله سنیمون ۹سال بود. فکر نمیکردم که به من فکر کنه. بقیه دختر خاله هامم دوستش داشتن. پسر داییم بود. برای اینکه بگم برام مهم نیست حرف ازدواج مه پیش میومد هی جلو خاله هام ومادر بزرگم ومامانم میگفتم ازدواج فامیلی خوب نیست ومن دوست ندارم واینا. من رو از مادر بزرگن خواستگاری مرد مادر بزرگمم گفت راحیل تو دورهمیا اینجوری میکه. نظرش با ازدواج غریبه خوبه