یه گربه تو چشمام زل زده بود هی میخواست چنگ بندازه من جیغ میزدم انگار روم فشار بود .چشماش چقدر عجیب بود .ذکر خوندم تو صورتش فوت میکردم جیغ میزد وحشی تر میشد😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
احساس خفگی میکردم انگاری ولم نمیکرد قلبم داره تند میزنه
نگران نباشید موقعیتتون رو عوض کنید مثلا پاشید برید یه چرخی بزنید یه لیوان چای یا دمنوشی چیزی اگه زعفرون یا گل گاوزبون باشه بهتره بخورید بعد بیاد ریلکس دراز بکشید😊
گفت: «درنگ کنید که من آتشی دیده ام...ای بسا خبری بیاورم از آن».....رفت.......و «پیامبر» بازگشت.