2733
2739

يجورايي همكار بوديم ٤-٥ماه باهم.

از اخلاقاش ميگم به شدت قُد مغروره حساسه ميگه همه بايد احترام همو داشته باشن(ولي خودش گاهي جواب پيام نميده بهش ميگم ميگه تو حساسي)

از ٧صبح تا ٥بعد از ظهر كه سركاره يه كله كار ميكنه هيچي نميخوره حتي دسشويي ام نميره(شايد يبار) تا بره خونه نهار بخوره دوست نداره تو محيط كار چيزي بخوره حتي چايي

مياد خونه ميگه خسته م داغونم بهش ميگم تو بيشتر از وظيفت كار ميكني ميگه دوست ندارم توقع رئيس ازم بياد پايين.

بهشم ميگم خودتو داغون ميكني ميگه من اينجوري راحتم در صورتيكه خيلي ميناله از خستگي

يجورايي خودشو ميكشه كار كنه تا بقيه ببين و به به و چهچه كنن

ديروز خوشحال و شاد ميگفت رييسم بهم گفت تو كمتر كار كن بقيه ازت شو استفاده ميكنن بهش گفتم منكه هميشه بهت اينو ميگم بي رويه كار ميكني خسته نميشي؟

ميگه نه برای چی خسته کننده از كار لذت ميبرم تازه وقتی به بقیه ثابت میشه از اونا بهتر کار میکنم بیشتر لذت میبرم


منم ديدم بحث باهاش فايده نداره اينو گفتم👇👇

چي بگم...
اگه واقعا اينجوري راحت تري ادامه بده به همين روندت!


در جوابش بهم گفت حرفت از صدتا فحش بدتر بود.


بقيه شم پست بعدي ميگم قضاوت كنيد

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

تو سركار يه روز خوب بود زياد حرف ميزد شوخي و اينا

يه روزم دمق و پكر


يجورايي حال به حالي


ناراحتم ميكرد خودشو ميكشت از دلم در بياد چيزي ميخريد يا ميگفت غلط كردم.

سلام تو دهنش نبود انقدر گفتم ياد گرفت.

همش بفكر پيشرفت كارمنده دولته درامدش عاليه و خونه ماشين داره ميگه نه بابا اين شغل چيه اصلا راضي نيستم از چيزايي كه دارم ميخام از ايران برم اينجا هدر ميشم ٢-٣ساله استعفا ميدم ميرم


خب؟

2738

ولکن بابا شوهرت ک نیست.یا داداشت بذار هرکار دوس داره بکنه.

 بعد 9ماه خدا بهم نینی دادکه اونم تو پنج هفتگی از دست دادم.(31اردیبهشت 98😔)واسم دعاکنین زودی نینی بیارم....متاسفانه نینی دومم سقط شد در ۶ هفتگی.(۱۰مرداد۹۹)دوباره نینی دار شدم 😍برای تو دلیم دعا کنین 

خوب دوست داره شما شدی دایه عزیزتر از مادر 

وقتی راحته اینجوری زندگی کنه شما چرا دخالت میکنی بعصیها اینجوری لذت میبرن خلا دیدن شدن و تحسین کردن داره اینحوری خودشو ارضا میکنه

تا اين سن با دختري نبوده

خيلي اتفاقي شماره همو گرفتيم و با هم دوست شديم 

اصلا ابراز احساسات بلد نيست در حد(فدات،عزيز دل،الهي بميرم...)

ولي دوست داره من قربون صدقه ش برم

بقول خودش بلاتكليفه

ميگه موندم بين ازدواج و رفتن ولي مهاجرت حتميه 

يجورايي اين دوتا در حال حاضر مانع همديگه ن 

نميتونه براي زندگيش تصميم بگيره

دوسم داره ازدواج كنه تنها زندگي ميكنه تو شهر غريب


راضي به كات نميشه رفتارامونم مثل دوست دختر دوست پسر نيست حتي يه بيرون باهم نميريم ميخاد وابسته نشيم منم خسته شدم حس ميكنم تو آب نمكم ميخام كات كنم ولي شديدا وابسته شدم يه راه بذاريد جلو روم

مادرش خوب شد؟؟  من که قبلا هم به شما گفتم حست یکطرفه هست


عاره

من فكرميكردم يه طرفه س ول كرده بودم پيام نميدادم تا تموم شه هي پيام داد ول نكرد

گفتم كات كنيم اهنگ غمگين فرستاد تا چندروز خوب بود بعد شد هموني كه بود

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687