2737
2734
عنوان

فقط اونایی که طعم جدایی رو چشیدن بیان

| مشاهده متن کامل بحث + 2151 بازدید | 109 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

منم هفته قبلی بعداز سه چهارسال جدایی اونم جدایی من بااونهمه لطمه ای که ازاون حیوون دیدم یهووویی دلم ...

منم با تمام نفرتی که ازش دارم و بدی هایی که کرد فکر میکنم اگه ببینمش بغلش میکنم 😭😭😭 همش به اغوشش فکرمیکنم

اللهم صل علی محمد و ال محمد
آره دوسش دارم. مرد خوبیه. خوش اخلاقه ، متعهده، مرد زندگیه واقعا. خیلی دوسش دارم ولی عاشقش نیستم. هیچ ...

انشاءالله خدا کمکتون میکنه عزیزم

دوستش دارم .خییییییییییییییلی . الهی دست به خاکستر بزنه طلا بشه.
2728
واقعا اصلا شکه نشدن همو دیدن ؟

نه خییییلی عادی 

بهم دست دادن باهم حرف میزدن کنار هم نشسته بودن! 

البته نوضوع برای سال ها پیشع 

شوهر  از زن اولیه 3 تا پسر داره که اخریش25سالشع

از همسر فعلیشم یه دختر داره کلاس چهارمه

جلو همه بگو به من خیلی دوست دارم عشق دلم همه جا تاریک شه یهو بوی عود میاد و شمعا روشن   همه اگه پایه باشن وصل میکنیم ما صبحو به شب جمع جمعه عاشقا جمع جمع اینا رو هم عاشقتم  امشب میخوام بمونم من تا صبح کنارت   این دریا با تو چه حالی داره بارون بباره بارون بباره  تو هم بخندی برا من دوباره بخونم برات نگام تو نگاتچشاتم کنار همه نگاه کنن به ما با اون دلبری کردنات
منم با تمام نفرتی که ازش دارم و بدی هایی که کرد فکر میکنم اگه ببینمش بغلش میکنم 😭😭😭 همش به اغوشش ...

متاسفانه منم همینجورم ولی من فک کنم مال اینه تنهام ازدواج نکردم اینجوریم.شما چی تنهایی؟

میشه واسه حاجتم ازته دل صلوات بگین
2740

درکت میکنم خدایی هرچند همسرسابق من عقدی بود فقط ، علت اینکه نمیتونی فراموش کنی بخاطر کلی خاطره و لحظات خوبه ، هر چی باشه همسرت بود نزدیک ترین فرد بهت

ولی دلیل نمیشه ادم خودشو ببازه و حال الانتو خراب کنی همیشه به خودت بگو لحظات خوب تموم شد و اگه اینده ی باهم داشتیم جدا نمیشدیم خودتو توجیه کن

من تجربشو ندارم ولی فک پیکنم حق داری  امشب خونه ی خواهرم بودیم مهمونشون یه اقایی بود که خانومش ...

وای وحشتناکه. من همچین تجربه ای داشتم.‌توی محرم برای اولین بار همسرش رو دیدم و سلام کردم. نمیدونم اون منو میشناخت یا نه. احتمال زیاد میشناخت البته. ولی اون لحظه انگار یکی با پتک کوبید تو سرم.‌خیلی بد بود

مثله اتفاقی که واسه من افتاد 

بعد از جدایی از نامزدم اون رفت زرتی زن گرفت وبچه دارشد 

ولی من بعد 3 سال ازدواج کردم و 2 سال بعداز اونم بچه دار شدم 

سال قبل یهویی تو خیابون دیدمشون 

که یهو دست وپام سرد شد ونتوتستم راه برم 

حالم انقد بد شد که نمیخوام دیگه تکرار بشه تا آخر عمرم 

من از قیدت نمیخواهم رهایی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز