2733
2734
عنوان

دردِ بی درمون💔کمک میخوام ازتون

| مشاهده متن کامل بحث + 2851 بازدید | 167 پست
چندماه التماسای بابام ادامه داشت و ۲۵کیلولاغرشدازغصه.(تواین یکسال یه زنه خیلی خوشگلم صیغه کرده بود ا ...

عزيزم سعي كن زياد درگير اين مشكلات نشي كاري از دستت بر امد انجام بده اگر نه به خودت اسيب نزن اينجور جلو بري خودت هم بيمار ميشي

پدرت احتمالا اختلال شخصيتي داشتند همين باعث فشار به مادرت شده ولي هيچكدام مقصر ندون انها نااگاهانه اسباب اسيب به هم را فراهم كردند تو به خودت و اوضاع اگاه باش تلاش كن استقلالت را بدست بياري و كمكي كه ميتوني بكني نه بيش از توانت نه كمتر

تمام غصه ها و افسردگیا و زحمتای من تو فامیل اینجوری معنی شد:مبینا نمیخواد مادرش برگرده.مامانشو ب پسره فروخت اونم بی طاقت شد طللق گرف ک اینو نبینه وگرن من ک همش سرکار بودم زنم بامن مشکلی نداشت!...این داستان همچنان ادامه داشت تااینکه چند هفته پیش مامانم باتاکسی اومد عیدی بده ب ما وبرگرده بره خونش.بابام گف بااین تاکسیه ریختن روهم😓من دیگه نمیخوامش

گفتیم خداروشکر ک تموم شد.هرچند بد.ولی دس از سر اون و ما برمیدارع دیگه.حالا از عید همه جاداره میگه زنم زیرسر کسیو داشته حالا باهاش میاد محل ما میچرخه😭😭

💙خدایا ما روتو خیلی حساب کردیم🤲🙏🏻💙

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اس داده ب مامانم و این حرفای رو بصورت رکیک بهش زده.اونم گفته انقد ب من تهمت نزن برو گمشو از زندگی من.حالش  بد شده و من دیشب فهمیدم تو این ماجراها رگشو زده بوده ولی نذاشته من بفهمم😭😭😭😭.دیروز رفتیم با بابام بیرون بعد مدت ها(من افسردگی شدید گرفتم حتی دیگه ازخونه بیرون نمیرم و دانشگاهم از عید به اینور نرفتم.مشکل عصبی پیدا کردم اینو تو این چن وقت فهمیدم)

💙خدایا ما روتو خیلی حساب کردیم🤲🙏🏻💙
درسته.ولی پیش دوست قدیمیش رفته بود.دکترای روانشناسی داشت‌منم تو دانشگاه دارم روانشناسی میخونم ولی از ...

پس خوب ميدوني متدهاي درمان متفاوته و روي افراد مختلف جوابهاي متفاوت داره از اساتيد ديگه هم كمك بگير 

2731


بعد این همه وقت گفتم بریم کفش بخریم منم برم بیرون

دیگ برم دانشگا کم کم بهتربشم

رفتیم

وسط خیابون باز میگه نمیدونی چ حرفایی میزنن پشت مادرت

درصورتی ک خوش هی میشینه ب همه میگه ج.نده شده

میندازه تو دهن همه

باز هیچی نگفتم ساکت نشستم

گف خالت و داییت کردن ک ایشالا زندگیشون اتیش بگیره

بازم ساکت موندم چون همه اینارو روزی صدبار میگه

هی گف گف گف گف

انقد ریختم توخودم حالم بدشد ولی صاف نشستم تو ماشین

گف پیاده شو بریم کفش بخریم  اروم گفتم ن بریم خونه نمیخوام کفش

گف مسخره کردی منو

باز هیچی نگفتم

داشتیم برمیگشتیم گف من ک نمیخواسم ناراحتت کنم فقط گفتم پشت مادرت حرفه(بازم همون حرفارو از اول گف)گف ازت توقع دارم بگی اره تقصیر مامان بود.بری دستشو بگیری بیاری خونه(همه اینکارو کردم و صدبار التماس مامانم کردم برگرده سرهمین مامانم کلی باهام دعوا کرده قبلا.بعد خود بابام اس فش به مامانم میداد.مامانمم میگف واسه چیه این میگی برگردم)

بعد رسیدیم محلمون

دید هی من هیچی نمیگم

هرچی گف هیچی نگفتم اولین بار بود ساکت بودم

اخرسر گف

تو به من گفتی برم ترکیه مسافرت که حال و هوام عوض بشه

ولی خدا میدونه چ نقشه ای کشیده بودی با اون مادرت میخواستین چیکار کنین که داشتی منو دَک میکردی

اینو ک گف حالم بد شد

به قدری که نمیدونسم نه چی میگم نه چیکار میکنم

گفتم واست متاسفم تَوَهمی(واسه اولین بار بی حرمتی کردم)

گفتم حرومم باشه هرچی دلسوزی واست کردم خواسم مسافرت بفرسمت ک حالت خوب شه

تف تو روح من و جد و ابادم

بعد بازم شرو کرد گف اره تو گه کاریاتو با مادرت قایم میکنی

جییییغ کشیدم

گفتم ب اباعبدالله حرومم باشه ک انقد احمقم

جیغ میزدم ولم کن دیگه دس از جون من بردار

دیگه نمیرم دانشگا تو ازم روانی ساختی(همش داشتم خودمو کنترل میکردم فشش ندم)

گفتم ادم بی حرمت دوس داری بچت تو روت دربیاد تو دیوونه ای مریضی

انقد جییییغ زدم حالم بد شده بود قلبم تند تند میزد

میکوبیدم ب ماشین

گف گه میخوری نری دانشگا من میلیونی خرج دانشگات کردم

گفتم میرم کار میکنم میارم میندازم جلوت دس از سر من برداااااار

گف اتفاقا مادرتم داره کاسبی میکنه توام برو.خیلی دوس داش هرزگی کنه ب ارزوش رسید

انقد خودمو تو ماشین زدم جیغ زدم گفتم دس از  سرم بردار

یکی زد تو گوشم گف چرا اینجوری میکنی

پشت بندش ده تا خودم باتمام قدرتم زدم تو صورت خودم

انقد از شدت اعصاب بدنم داغ بود هیچ دردی حس نمیکردم

گفتم دیوونه دس از سرم بردار بی لیاقتا برید از زندگی من بیرون

پدر و مادر نداشتن شرف داره ب شماها

منو تو یه وضعی دید ساکت شده بود گف من فقط گفتم از مادرت دفاع نکن

گفتم من ک خفه شده بودم تو هی پشت هم چرت و پرت میگفتی.اون زن یه عنع خاندان جفتتونم عنی بیش نیستن

خوب شد؟خالی شدی راضی شدی؟؟؟؟

گف نمیخواسم ناراحتت کنم😳😳😳😳

انقد جییییغ میکشیدم قلبم داش پاره میشد از درد

گفتم حالم ازت بهم میخوره

ازت متنفرم

کاش پدر مادر نداشتم شماها لیاقت مارو نداشتین.به امام حسین قرص میخورم میمیرم اونوق زجه بزنین

موندم تو خیابون هرچی گف ببخشید گفتم صداتو نشونم😭😭حرمتارو ریدی توش بابا حتی بدم میاد بهت بگم بابا

چندساعت نشستم توماشین تکون نخوردم گفتم نمیام خونه ای ک تو توش باشی

در ماشینو کوبید فش داد ب خاله و داییم رف خونه

دوساعت نشستم تو ماشین

زنگ زدم ب نامزدم هرچی از دهنم درومد بهش گفتم حالم ازتون بهم میخوره

هی جیغ میزدم

انقد جیییغ زدم یهو در ماشین باز شدداداشم گف مبیناااااا چته

اروم باش

باکی داری اینجوری حرف میزنی یکم اروم باش

رفتیم خونه

رف پیام داد ب مامانم ک مبینارو بابا دیوونه کرده من نگرانشم ی خونه این چن وقت بگیریم باهم زندگی کنیم بدون بابا.یا توبرگرد اونم گف بمیرمم نمیام اون خونه.

هرچی میشه بابام میگه تو بامحمد(نامزدم) دوست شدی زندگی منو بهم ریختی

در صورتی ک هیچ ربطی ب اون نداره بقران😭😭😭

گفتم الهی هممون بمیریم اونم بمیره تو بفهمی تقصیر ما نبوده نندازی انقد گردن ما

گقتم بمیرم ازدواج نمیکنم

نمیخوامش اصن

💙خدایا ما روتو خیلی حساب کردیم🤲🙏🏻💙

زندگیمون درد بی درمون شده.عشقم داره از هم میپاشه.حرمتای بینمون از بین رف با پدرومادرم.حس میکنم هیچی دیگه واسه از دست دادن ندارم.مامانمم انقد عوض شده دیگه باهاش حس قدیمو ندارم(انقد خوب و صمیمی بودیم همیشه همه میگفتن خوشبحالت با این مادرت یابرعکس.چون جوونه فک میکردن خواهریم).دوس ندارم دیگ پیش اونم زندگی کنم.ازدواجم دیگ دلم نمیخواد ب هیچ عنوان چون حس میکنم همشون مث همن.حالم ازمردا بهم خورده.منی ک انقدر عاشق محمدم بودم الان ن زنگ میزنم ن میزارم زنگ بزنه.دانشگادیگ نمیرم.عصبی منزوی مریض افسرده.افتضاحم.همچیمون شده درد بی درمون.مشاوره و روانشناسم نتونس کاری کنه دیوونه شدم

💙خدایا ما روتو خیلی حساب کردیم🤲🙏🏻💙
2740

کاش پدر و مادرای ایرانی یاد میگرفتن حداقل محترمانه و دوستانه طلاق بگیرن عین خارجیا به بن بست میرسن مال و اموالشونو تقسیم میکنن تکلیف حضانت بچه ها رو مشخص میکنند و والسلام بعد از اونم هر چی همو ببینن محترمانه برخورد میکنن به خاطر سلامت روان بچه هاشون 

اخه این چه وضعیه واسه روح و روان تو درست کردن خیلی شرایطتت سخته خدا بهت کمک کنه

😍آه باران باران    شیشه پنجره را باران شست    از دل من اما چه کسی یاد تو را خواهد شست؟؟😍

پدرتون شدیدا سادیسم دارن باید دکتر برن درست عین یکی از فامیلای ما زن اولشو دق داد مرد الان هم چسبیده به خواهر برادر زن دومی اونا رو فحش بارون میکنه

تکلیفم مانند کبریت های خیس هیچگاه روشن نمیشود

چون این مدت هرچی شده ریختی توی خودت اینطوری شدی 

ببین گلم رابطتو با خدا قوی کن باهاش حرف بزن حالت خیلی بهتر میشه اینکه هم به نامزدت فحش دادی بزرگترین اشتباهت بوده هیچوقت فکرنکن همه مردها مثل همن ، منم پدرومادرم مشکل داشتن و دارن ولی همین همسرم مرهم شده برای دردای من ، اینطوری به خودت و نامزدت ظلم نکن اگه کسی بتونه نجاتت بده اول خداست بعد هم نامزدت 

ان شاءالله که آرامش به زندگیتون برگرده

💚زادگاهم ایران است این وطن مرا جان است💚خدای خوبم سربلندی و آبادی ایران آرزومه 💚وطنم ای شکوهِ پابرجا💚وطن هتل نیست که اگه خدماتش خوب نبود ترکش کنی باید بمونی و بسازیش✌پرچم سه رنگ ایرانم تا ابد بالاست💚 ♡♡IRAN ♡♡ من یک مسلمان هستم،اسلام کامل است و من نیستم ،هرخطایی که از من سر زد ،به من نسبت دهید ، نه به دینم💚 تو مپندار که کربلا شهری ست در میان شهرها و یا نامی ست در میان نام ها ،،، نه ،،، کربلا حرم حق است و هیچکس را جز یاران امام حسین (ع) راهی به سوی حقیقت نخواهد بود ... به حسین بن علی پشت و پناهم گرم است ، ای خداشکر عجب پشت و پناهی دارم ... و هنگامی که در پی خودم بودم تو را یافتم یاحسین(ع) ... خدایا شکرت💚
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  21 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  22 ساعت پیش
توسط   حسین__بیرو۵  |  2 ساعت پیش