بعد این همه وقت گفتم بریم کفش بخریم منم برم بیرون
دیگ برم دانشگا کم کم بهتربشم
رفتیم
وسط خیابون باز میگه نمیدونی چ حرفایی میزنن پشت مادرت
درصورتی ک خوش هی میشینه ب همه میگه ج.نده شده
میندازه تو دهن همه
باز هیچی نگفتم ساکت نشستم
گف خالت و داییت کردن ک ایشالا زندگیشون اتیش بگیره
بازم ساکت موندم چون همه اینارو روزی صدبار میگه
هی گف گف گف گف
انقد ریختم توخودم حالم بدشد ولی صاف نشستم تو ماشین
گف پیاده شو بریم کفش بخریم اروم گفتم ن بریم خونه نمیخوام کفش
گف مسخره کردی منو
باز هیچی نگفتم
داشتیم برمیگشتیم گف من ک نمیخواسم ناراحتت کنم فقط گفتم پشت مادرت حرفه(بازم همون حرفارو از اول گف)گف ازت توقع دارم بگی اره تقصیر مامان بود.بری دستشو بگیری بیاری خونه(همه اینکارو کردم و صدبار التماس مامانم کردم برگرده سرهمین مامانم کلی باهام دعوا کرده قبلا.بعد خود بابام اس فش به مامانم میداد.مامانمم میگف واسه چیه این میگی برگردم)
بعد رسیدیم محلمون
دید هی من هیچی نمیگم
هرچی گف هیچی نگفتم اولین بار بود ساکت بودم
اخرسر گف
تو به من گفتی برم ترکیه مسافرت که حال و هوام عوض بشه
ولی خدا میدونه چ نقشه ای کشیده بودی با اون مادرت میخواستین چیکار کنین که داشتی منو دَک میکردی
اینو ک گف حالم بد شد
به قدری که نمیدونسم نه چی میگم نه چیکار میکنم
گفتم واست متاسفم تَوَهمی(واسه اولین بار بی حرمتی کردم)
گفتم حرومم باشه هرچی دلسوزی واست کردم خواسم مسافرت بفرسمت ک حالت خوب شه
تف تو روح من و جد و ابادم
بعد بازم شرو کرد گف اره تو گه کاریاتو با مادرت قایم میکنی
جییییغ کشیدم
گفتم ب اباعبدالله حرومم باشه ک انقد احمقم
جیغ میزدم ولم کن دیگه دس از جون من بردار
دیگه نمیرم دانشگا تو ازم روانی ساختی(همش داشتم خودمو کنترل میکردم فشش ندم)
گفتم ادم بی حرمت دوس داری بچت تو روت دربیاد تو دیوونه ای مریضی
انقد جییییغ زدم حالم بد شده بود قلبم تند تند میزد
میکوبیدم ب ماشین
گف گه میخوری نری دانشگا من میلیونی خرج دانشگات کردم
گفتم میرم کار میکنم میارم میندازم جلوت دس از سر من برداااااار
گف اتفاقا مادرتم داره کاسبی میکنه توام برو.خیلی دوس داش هرزگی کنه ب ارزوش رسید
انقد خودمو تو ماشین زدم جیغ زدم گفتم دس از سرم بردار
یکی زد تو گوشم گف چرا اینجوری میکنی
پشت بندش ده تا خودم باتمام قدرتم زدم تو صورت خودم
انقد از شدت اعصاب بدنم داغ بود هیچ دردی حس نمیکردم
گفتم دیوونه دس از سرم بردار بی لیاقتا برید از زندگی من بیرون
پدر و مادر نداشتن شرف داره ب شماها
منو تو یه وضعی دید ساکت شده بود گف من فقط گفتم از مادرت دفاع نکن
گفتم من ک خفه شده بودم تو هی پشت هم چرت و پرت میگفتی.اون زن یه عنع خاندان جفتتونم عنی بیش نیستن
خوب شد؟خالی شدی راضی شدی؟؟؟؟
گف نمیخواسم ناراحتت کنم😳😳😳😳
انقد جییییغ میکشیدم قلبم داش پاره میشد از درد
گفتم حالم ازت بهم میخوره
ازت متنفرم
کاش پدر مادر نداشتم شماها لیاقت مارو نداشتین.به امام حسین قرص میخورم میمیرم اونوق زجه بزنین
موندم تو خیابون هرچی گف ببخشید گفتم صداتو نشونم😭😭حرمتارو ریدی توش بابا حتی بدم میاد بهت بگم بابا
چندساعت نشستم توماشین تکون نخوردم گفتم نمیام خونه ای ک تو توش باشی
در ماشینو کوبید فش داد ب خاله و داییم رف خونه
دوساعت نشستم تو ماشین
زنگ زدم ب نامزدم هرچی از دهنم درومد بهش گفتم حالم ازتون بهم میخوره
هی جیغ میزدم
انقد جیییغ زدم یهو در ماشین باز شدداداشم گف مبیناااااا چته
اروم باش
باکی داری اینجوری حرف میزنی یکم اروم باش
رفتیم خونه
رف پیام داد ب مامانم ک مبینارو بابا دیوونه کرده من نگرانشم ی خونه این چن وقت بگیریم باهم زندگی کنیم بدون بابا.یا توبرگرد اونم گف بمیرمم نمیام اون خونه.
هرچی میشه بابام میگه تو بامحمد(نامزدم) دوست شدی زندگی منو بهم ریختی
در صورتی ک هیچ ربطی ب اون نداره بقران😭😭😭
گفتم الهی هممون بمیریم اونم بمیره تو بفهمی تقصیر ما نبوده نندازی انقد گردن ما
گقتم بمیرم ازدواج نمیکنم
نمیخوامش اصن