سر اینکه گفتن چرا من زیاد سر نمیزنم
اونا توقع دارن بیستو چهاری در خدمتشون باشم
باهاش آشتی کن میدونم‌چی میگی منم وقتی قهر میکنیم خیلی اعصابم‌میریزه بهم . دیگه طاقت نمیارم‌خودم‌آشتی میکنم
گربه رو دم حجله بکش اصلا خودت پیش قدم نشی برا آشتی ها خودت قهر کن بی محلی کن بذار خودش بیات آشتی
اوایل ازدواج طبیعیه..
ولی یه نصیحت میکنم چون تازه عروسی سعی کن تا میتونی از ایجاد بحث و جدل جلوگیری کنی تا حرمت ها از بین نره و احترامتو همیشه داشته باشی.
با سیاست و محبت و زبون خواسته هاتو جلو ببر
ما که همون هفته ی اول اولین دعوامونو داشتیم. اکثرا هم یکی دو هفته اول اولین دعواشون بوده. شما که خوبه بعد از دوماه
یاد خودم افتادم دوهقته بود عروسی کرده بودیم،رفتم داداشمو ببینم تازه اونم ی هفته بود رفته بود سربازی برگشتم خونه اینقدر عذابم داد و قهر کردو دعوا کرد،متنفرم ازش متنفر چقدر احمق و خرم من که ب پسر غریبه بخاطر ی صیغه اینقدر دل بستم و اعتماد کردم خاک تو سر من
میدونم سخته ولی محل نده عادی باش ..اگه رو بدی تا اخر هی باهات قهر میکنه و حرفش و پیش میبره ..
من همون روز اولی که رفتم خونم دعواهامون شروع شد..باز شما بعد دو ماه خوبه😑
منم مادرشوهرم اینا توقع داشتن همش برم پیششون و سر بزنم بخاطر نرفتن زیاد ترجیح دادم باردار شم این بود ک بعد دوماه از عروسی باردار شدم الان کمتر میرم ک هیچ تو خونم هم دارم دق میکنم طاقت ندارم بسکه ویار دارم و حالم خیلی بده کاش همچنان میرفتم خونشون خدایی بدم نبودن اما دوسنداشتم هی برم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
