دیشب دوباره شوهر روانیم دهن گلشو باز کرد هرچی از دهنش درومد نثار من وخانوادم کرد منم همینجوری هاج و واج نگاش میکردم اونم راحت فحششو میداد و عربده میکشید پسرمم که الهی ننه بزرگ بابا بزرگ پدریش بمیرن رفته بود اتاقش سرشو انداخته بود پایین تکون نمیخورد از جاش واقعا بنظرتون چرا هیچ کاری نمیکنم چرااینقدر عزت نفسم کمه تا کی میخوام اینهمه کتکو و فحشو ومنتو تحمل کنم دیشب میگفت پول خواستی بیا شومبول پسرتو ببر از اول سر همه چیییییز منت گذاشته سرم..دیگه خداهم انگاری نمیبینه منو...