امشب زن داداشم 18 تا مهمون داشت.از دیشبم من و مامانم کلی کمکش کردیم.تمام ژله و دسر و سالادارو خودم براش درست کردم.بچه هم نداره که وقت نکنه.اما خب کمک خواست و کمکش کردیم.حالا امشب،شوهرم داشت توی بالکنشون کمک داداشم کبابارو درست میکرد،منم بچه کوچیکم بغلم بود که سفره رو بهم نریزه.پسرمم که 3 سالشه رفت بالکن.بعد دوبار زن داداشم برگشته بهم میگه پسرتو بیار از بالکن،میاد روفرش،فرشام لک میشه بعد
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
پدر و مادر ایرانی چه چیزی از فرزندان خود می خواهند؟؟یک برده ی روحی و بی نیاز از تمایلات جنسی، با هوش درسی و اجتماعی بالا و توقعات کم، ایده آل از لحاظ ظاهری، متواضع و تو سری خور در خانواده با اعتماد به نفس بالا در اجتماع...اینجوریه که جامعه تبدیل میشه به جوونای افسرده،سرخورده،عقده ای، گریزان از خونه و خونواده به دنبال جایی امن صرفا جهت داشتن آرامش..
منم گفتم خب من بچه بغلمه و پسرمم داخل نمیاد که باباش تو بالکنه.روفرشیو بنداز روی فرش.که زن داداشم قیافه گرفت و بهش بر خورد.بعد شامم پسرم رفت توی اتاق،منم تو پذیرایی چشمم بهش بود که دست نزنه به چیزی.که هیچوقتم دست نمیزنه تو مهمونیا.دوبار برشگه زن داداشم میگه برو پسرتو بیار از اتاق اتورو نشکنه.دست به کتابام نزن.من رو این دوتا حساسم
واقعا حق داشت اونجوری بگه؟؟؟خب آدم مهمون دعوت میکنه،مهمون که نمیتونه دست و پای بچه رو ببنده.بعد منم از مادرای بیخیال نیستم ها.خودم یا شوهرم چشم از بچه برنمیداریم.اما شوهرم داشت کبابارو درست میکرد منم داشتم این یکی پسرمو نگه میداشتم که نره سمت سفره