ازدواجم کاملا سنتی بود بعد ازدواج عاشقش شدم ولی الان ک اومدم خونه خودم داره ازش بدم میاد
داره سردم میکنه
یک بیرون ساده نمیبرتم حتی نمیذاره خودم برم
خسته شدم
خستهههههه شدم
چرا نمیزاره
حرف حسابش چیه؟
تو سهر غریبی ؟
خسته نباشید
پانزده سال ازدواج کردم پوست از سرم کنده شد تا از هفت خان گذشتم الان زندگیم خیلی خوب شده شکر خدا عزیزم اول زندگی خیلی سخت 😔
اسی مال گنبد و گرگانو اونورایی؟ 😉
منم خسته ام دلم بيرون ميخواد از جمعه ها بدم مياد همش ميايم خونه مادرشوهرم تازه با هزار دروغ و ترفند ميتونيم عصر بريم اگرنه تا شب گيريم،حرصم ميگيره،منه جوون نياز به تفريح ندارم هه
مثل من🙂
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
