از دست داداشم ناراحت شدم دلم گرفت. بیاین بگین ناراحتیم بی مورده؟

نمیفهمه بابا. اگه شعور داشت که این کارو نمیکرد. حالا میزاره پای چیزای دیگه. فک میکنه شوهرم ازش خوشش نمیاد این بار مامانم اینا هم سرسنگین میشن باهامون. در حالی که شوهرم انقد آقاس که با جون و دل دوس داره خونوادم بیان خونمون

اره واقعا. تازه شوهرم هفته پیش میخواستیم بریم بیرون گفت بریم دنبال داداشت اونم ببریم. گفتم نمیخواد . برگشته میگه چقد خواهر بی مهری هستی. آدمم نمیتونه ب شوهرش بگه که داداشم بی شعوره لیاقته محبت نداره

وقتی میریم بیرون مام میتونیم اگه مثل خودش بی شعور باشیم دونگی حساب کنیم

در ضمن مگه ما وظیفمونه که هر هفته دعوتش کنیم یا ببریمش بیرون؟ این رابطه ای که شما میگی زمانی درسته که ما ده بار دعوت کردیم حداقل اونم یه بار دعوت کنه. یا مثلا شما اگه میرین خونه یکی بارها تو زحمت میندازینشون براشون تو دستتون چیزی برا قدردانی نمیبرید؟ 

اگه قرار باشه با حساب و کتاب هزار تومن دو هزار تومن رفتار کرد شوهر من که اوسکول نیس هرماه اونو ببره رستوران ب حساب خودش

این بی شعوریه برادر رو نشون میده فقط که دو تومن نون که میخره میبره خونه خواهرش که بهش کلی زحمت بده اونو بزنه ب حساب نرم افزار حسابداریش

خلاصه از بی شعوریشه خواهر من

ایول خوب اومدی

بدبختی اینجاس که این کارا رو شوهرم انجام میده. شوهرم خیلی مرد خوبیه. بیرون که بره با کسی نمیزاره کسی دس تو جیب کنه. یازده ساله دوماد خونوادمونه ولی یه بار برنگشته بگه داداشت چقد بی شعوره این همه میریم بیرون یه بار اون دس تو جیبش نمیکنه. انقد که دل گندس

منم که نمیتونم ب شوهرم بگم داداشم بی شعوره کم براش مایه بزار

شوهر خودم اون موقه ها که تازه تهران اومده بود هنوز خونه نگرفته بود دو روز رفت خونه خواهرش. یعنی صب تا شب که بیرون بود. غروب که میرفته خونشون که شبو اونجا بمونه. برا بچه خواهرش هدیه و کلی میوه و اینا میخرید ب جبران لطفشون.

آدم بی شعور بی شعوره. دعوتشم نکنی خودش میاد بی محلشم کنی میگه لابد شوهرش چیزی گفته. نمیزاره ب حساب بی شعوری خودش

خودش پا میشه میاد. یا دخترم زنگ میزنه میگه بیا. منم نمیتونم بگم که نیا. وقتی هم که میاد شوهرم براش سنگ تموم میزاره. منم چیزی نمیتونم بگم. انقد بی شعوره حتی یه هزار تومنی ب دخترم عیدی نداد