تواون زندگی کردن بگم بابابخدانمیتونم بگم حالم بده نمیشه بابااذیتم میکنن نمیتونم تحمل کنم بگم کمکم کن بگم نجاتم بده ...درجریانین ک تویه واحد بامادرشوهر زندگی میکنم باردارم ۶ماهه خیلیییییییی اذیتم میکنه ب همه چی گیرمیده دعوابزرگ رامیندازه دلم میخادبرم ب بابام بگم ولی میترسم اخه خیلی سیگارمیکشه😢
سیگارترس داره مگه؟
مگه چیکارت میکنن چرا هیچکس خوشبخت نیست😳
نه اگه میشه نگو بهشون گناه دارن
نمیشه خونتو جدا کنی؟ عزیزم به خاطر نینی تو دلت سعی کن بی تفاوت باشی
واسه آرامش زندگیت صلوات میفرستم
خدالعنت کنه مادرشوهرتو. حتما مریضه روانیه
انشاالله خدا حاجت دلتو بده
هوم؟؟؟
الهی بمیرم برات امیدوار باش وقوی این روزا تموم میشه مطمین باش خدا بزرگه چنان جزاشونو بده
توی ی واحد یا توی یه ساختمون؟
جوابشو نده دوبار ج ندی بیخیال میشه.. هرچی گفت محل نده ج نده کش نده ریلکس باش
منم دقیفا دوست دارم بابامو بغل کنم زاااااااار بزنم 😭😭😭😭خدا برات حفظش کنه پدرتو
عزیزم منم همچین حسی دارم از خدا برات آرامش میخوان
ترس چیه ...برو بهش بگوو و خودتو خلاص کن ..بعدم اون شوهر بی عرضت پس چیه اونجا??
عزیزم گفتن مشکلت به بابات فقط باعث ناراحتی بیشتر میشه ...کاش منطقی با همسرت راجع با مشکلاتی که برات پیش اومده صحبت کنی یا اگه میشه سعی کن خونتو جدا کنی
من درست متوجه نشدم کی اذیت میکنه؟شوهرتون یا مادرشوهرتون
کی سیگار میکشه؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
