شوهرای شمام اینجورین 1

شوهر منم اینطوری نیست اصلا

هفته ای یبار باهم میریم خونشون شام بعدشم میایم خونه

مامانش بهم گفت وقتی میاین خونه ما تو سویچ ماشین پسرمو درحا بر میداری میخای به ما بگی دزد منم به شوهرم گفتم دیگه پا تو خونه مامانت نمیزارم تو هم اگه دوس نداری طلاق بگیریم نرو چون هدف مامانت جدایی ماست اونم دیگه نمیره نهایتش هفته ای یبار زنگ

شوهر من به شدت با خانوادشه یعنی کلا وقف خانوادشه من خیلی بهش محبت میکنم خیلی هواشو دارم ولی بازم اون فقط سمت خانوادشه ومن گاهی دلم میشکنه اما حسودی نمیکنم و حرفی نمیزنم ولی خودم واقعا دارم نابود میشم

شوهر من اگه بود درجا طلاقم میداد

واااای چ شوهر حرف گوش کنی 

عزیزم اصلا با حرفت موافق نیستم .ادما متفاوتن 

تا حدودی هست. منم در مقابل بعضیا مخالفت میکنم.‌بعضیا همراهی

نمیشه خانوادشو رها کنه که. خود شما برادرت بعد ازدواج مادرتو بزاره کنار ناراحت نمیشی؟

نه شوهر من اصلا اینجوری نیست فقط در خدمت منه البته چون من خیلی برا خانوادش خوب بودم ولی خانوادش خیلی گیر میدادن به من و دخالت میکردن و بی احترامی اونم الآن دیگه با اکراه میره سمتشون البته خدمتشون هم میکنه ولی نه با شور و اشتیاق

حد کی تعریف میکنه' شما؟ ما مسافرت یا پیک نیک بریم مدام بگه خانوادم بیان مخالفت میکنم

یا هرچیزی بیرون بخوریم میگه واسه اونا هم بگیرم

اما اینکه سر بزنه یا کمک نقدی کنه مخالفت نمیکنم. چون دو مورد اول بچه بازیه.