من وقتي نگاه ميكنم كه يه زماني اينايي كه الان دارم آرزوم بوده ازخودم خجالت ميكشم وازته قلبم شكرميگم
مثلابعدازجداييم يه سال نزديك عيد بودنگاه ميكردم همه دارن خونه تكوني ميكنن وبه فكرعيدن به خودم ميگفتم خدايايعني ميشه منم يه زندگي آروم داشته باشم واينكاراراباعلاقه انجام بدم اماالان همش غرميزنم
يه زماني خونمون كوچيك بود تو خوابم نميديم بتونيم يه خونه بزرگ بسازيم اما الان همش مينالم كه لوسترنداريم ال نداريم بل نداريم
بعضي روزاازخونه كه ميام بيرون به خاطرسلامتيم به خاطردخترم همسرم وخانوادم واقعاشكرميگم