2733
2734
عنوان

از دعوا با همسرم خسته شدم

882 بازدید | 37 پست

همش سر یه چیز مسخره با آدم دعوا نیکنه که بعدا که خوب فک میکنم میبینم بابت یه چیز دیگه ناراحت بوده .

دیشب پشت خونمون یه مراسم زنونه بود .شوهرای مسئول اونجا هم بودن .بعد همسرم گفت میبینی مراسم که میشه شوهراشون رو هم میگن ( مردها در در بودن تا شام بیاد کوفت کنن) .ولی تو تو مراسم ادارتون منو نمیگی 

منم بهش گفت تو از رییس اداره مون خوشت نمیاد 

بعد یه ساعت یه دفعه گفت من انگشترم رو پارسال خریدم 20 تومن مشهد از حراجی ، این فیروزه هم که داداشت برات گرفته عین همینه چرا شده 300 تومن .فیروزه اصل 1 تومن

منم بهش گفتم فیروزه اش رگه داره ارزون تره. اگه پسندت نیست پسش بدم 

کلی جنگ و حرف و.....

آخرشم میگه تو به خاطر خانواده منو اذیت می کنی 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اگه خسته شدی واقعا ..گاهی سکوت کن..

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
2728

ولش کن‌محل نزار

انقدربگه خسته بشه...

فقط 1 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
تولدشوهرمه که نزدیکه🤗😍😉قبلا:  تولد عشقم دخترم  نزدیکه دیگه😊🙊🎈 💗🤗که هنوزمن نبودم که تودردلم نشستی 💜 فرفررررری من😍❤😺🤗❤  مخملک خودم🤩🤗💗 👑💗🤗👧💗دخترای من شماسرزمین من هستیدخیلی دوستتون دارم❤❤❤❤🤗🤗🤗🤗😍😍😍😍 شوهرعزیزم،جانی ودلی ای دل وجانم همه توووووو،دنیافقط دختراموشوهرم👭💁👧💏❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤.
2738

سری قبل هم خونه مامانم داد و هوار میکرد با من دعوا که چرا بچه رو میزنی ؟( پسرم با مشت زد به گلوم منم هلش دادم....کارم درست نبود ولی ترسیدم دوباره بزنه)

خواهرم اومد که آرومش کنه 

بعدش میگه دیدی خواهرت ما رو دعوا انداخت 

همش همینجوریه تو دعوا وانمود یکنه همش تقصیر منه اصلا این حرفها رو نزده بعدم قرآن میاره قسم بخور من گفتم وکلی نفرین و ...

خسته شدم به خدا 

دو ماه هر چی گفت نمیگم یه بار هم که جوابشو میدم اینجوریه

منم همینم تا میام یه حرف بزنم دعوا راه میندازه.همیشه ام من و مقصر میدونه خستم کرده.

عشقم امام زمان عج.آقا جان خواهرم سرطان داره آقا فقط یه نیم نگاه کافیه فدات بشم آقا جانم من و خواهرم بی کسیم آقا جانم دستمو بگیر.
خیلی وقتها سکوت می کنم فوری بهم میگه قیافه نگیر قیافه عنترا رو نگیر


بزار بگه...اونم یه روز خسته میشه و ساکت میشه 

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز