داستان بر می گرده به هشت سال پیش، دوره دانشجوییم، که من ارشد بودم و با معرفی قرار شد اقایی رو ببینم که دانشجو دکترا بودن، حدود دو هفته با موبایل و نت و در ارتباط و صحبت بودیم و قرار شد یه روز بریم همدیگر رو ببینیم قرار گذاشتیم رفتیم بیرون! صحبت کردیم و برگشتیم خوابگاه هامون! دیگه نه ایشون تماس گرفتن با من ، نه من پیگیر شدم! اخه معتقد بودم کوچیک میشم اگر پیگیر بشم! خلاصه اینکه عید نوروز امسال...
خب
بگم خب یا زوده😁
چند وقت پیش
منم اومدم بگم خب ببینم تاثیری داره😐
لایک لطفا
این تاپیکو به علاقه مندیام اضافه میکنم
عید نوروز امسال مسابقه کاکرو و سوباسا بود ،،تو هوا چشم تو چشم به توپ ضربه زدن،،،،
بچکون دیگه این چ وضعیه
خو کامل میگفتی دیگه
توی ماشین تنها نشسته بودم و یه کم ترافیک شد. ماشینی که می خواست از بغل ماشین ما رد بشه منتظر باز شدن مسیر بود، دیدم راننده زل زده به من، من اولش اصلا حواسم نبود و بعدش دیدم ول نمی کنه طرف نگاه کردم و شناختمش! ما هم استانی هستیم ولی همشهری نیستیم منتها خواهر این اقا توی شهر ما زندگی می کنه.
خب
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
