سلام من دوباره اومدم
پدرم فردای اون روز گفت باید بره بوشهر ازش تحقیق کنه و ببینه خونه زندگیش چطورخ گفت قسم میخورم یک چیز بد تو زندگیش باشه اسمشم نیاری با شوهرخواهرم و برادرشوهر خواهرم رفتن بوشهر تحقیق کردن خدا رو شکر چیزی نبود خونه اش تو عالیشهر بوشهر هست
که خودم میدونستم اینو
یکمم تعمیرات لازم داره
حالا بابا و مامانم میگن شرط ازدواج اینه که دیگه برات چیزی به عنوان جهیزیه نمیخریم حتی یک قاشق چنگال گفت عروسی نمیگیرید همون بوشهر هم میرید خیلی هم ارتباطی با ما نداشته باش و فکر اینجا اومدن نباش
طلاقم خواستی بگیری رو ما حساب نکن 😔😔😔
خواهرمم گفت من دیگه خواهری مثل تو ندارم حتی به بچمم نباید دست بزنی😭😭😭
عالیشهر خیلی داغونه
به سلامتی عزیز
حق دارن بابا
آدم عاقل دو بار از یه سوراخ گزیده نمیشه!!!!
خوب چرا
عیب نداره ب مرور بهتر میشه شرایط
یعنی ارزش داره اینجوری؟
پشیمون میشی بعدا
مگه قضیه چیه؟:
چرا اخه
