2733
2739

يه مطلب جالب از زبان يه خانم دكتر زنان و زايمان بود كه ميگفت سعي كنين تو خاملگي برا خودتون يه حباب امنيت رواني ايجاد كنين

يعني كه تصور كنين اين حباب به صورت فيزيكي و واقعني هميشه دور شما هست

حالا تصور كنين كه هرچي كه حال شما رو بهتر ميكنه اجازه داره بياد داخل و هرچي كه كمك نميكنه و اونو تخريب ميكنه به حباب ضربه ميزنه ولي نميتونه داخلش بشه خودش ميره پي كارش.


براي پيشرفت پروسه زايمان، رحم نياز به خون و اكسيژن كافي داره تا بتونه انقباضاي اثربخش داشته باشه و بچه رو به خارج از رحم مادر هدايت كنه. از طرفي هم خب مقدار خون موجود در بدن انسان يه مقدار ثابتيه. نحوه برحورد شما خيلي تعيين كننده س اينجا كه اين خون رساني چه شكلي تو بدن انجام بشه. نكته مهم اينه كه ماميخوايم حداكثر خون رساني به رحم انجام بشه. در واقع بهتره اينجوري بگم كه موقع زايمان يا قراره رحم شما كار كنه يا مغزتون! يعني وقتي شما ذهنتون رو درگير كنين و مثلن نگراني يا ترس زيادي داشته باشين، يا مشغول حساب كتاب كردن زمان و سانتي متر و اين حرفا باشين! خون ميره به مغز شما بجاي اينكه به رحمتون بره. اتفاقي كه ميفته اينه كه رحم به اندازه كافي خون بهش نميرسه و خب رحم هم يه عضله س در واقع. وقتي خون بهش خوب نرسه نميتونه انقباض هاي مفيد داشته باشه و اصطلاحن همچين مواقعي گفته ميشه كه زايمان پيشرفت نداره. يعني فرد درد داره تحمل ميكنه ولي رحم به اندازه كافي باز نشده كه بچه رو بتونه به سمت بيرون هدايت كنه.

ب بنابر اين شما نياز دارين كه مقدار استفاده از ذهن خودتونو به حداقل برسونين و بجاش تمركز روي رحم خودتون بكنين. يه راه خيلي خوبش استفاده از ريتم هست. يعني تو هر انقباض، تصور كنين كه دارين روي يك موجي سوار ميشين و در اون موج قراره يه كار تكراري و ريتميك رو انجام بدين. كار تكراري حسنش اينه كه ديگه ذهن شما رو درگير نميكنه و خلاقيت نميطلبه. در واقع خود ادم حين پروسه زايمان به اختمال فوي متوجه ميشه كه چه جوري دوست داره اين كار تكراري رو اجرا كنه. اداي يك آواي تكراري ( يكي از بهتريناش ايه:  اواي "اوووممممم" رو خيلي سطحي و با صداي بم كه از سطح دهان خارج ميشه و نه از ته گلو) يا يك حركت ريتميك تكرار شونده مثل حركت خيلي ملايم بدن به جلو عقب، يا يه حركت خيييلي مفيد مثل اصطلاحن قر دادن! در حاليكه ايستادين و به ديوار يا ميز يا تخت يا هر وسيله اي ( يا همسر يا ماما) كه رو بروتون هست رو با دو تا دست گرفتين و ب.اس.ن رو به شكل دايره اي يا جلو عقب حركت ميدين ... همه اينا كمك ميكنن كه شما از مغزتون كمتر كار بكشين و به رحم اجازه بدين كار خودشو درست انجام بده. مخصوصن اگه كسي رو دارين كه همراهتونه حتمن از قبل ازش بخواين كه تو هر انقباضي كه تجربه ميكنين تو ياداوري اين ريتم تكرار شونده بشما كمك كنه.

نكته خيلي جالب دیگری كه به من تو درك واقعیتر فرايند زايمان كمك كرد اين بود كه متوجه شدم رياضيات زايمان رياضيات خطي نيست. يعني شما ممكنه تو سه ساعت اول فقط به اندازه يك سانتيمتر باز شدن رحم داشته باشين. اين اصلن به اين معني نيس كه بايد بيست و هفت ساعت ديگه هم بگذره تا رحم ده سانتي متر باز بشه! بلكه ممكنه تو يك ساعت اينده رحم به حداكثر بازشدگيش برسه و بچه رو بخواد خارج بكنه... بهترين كار اينه كه هي نخواين ساعت و سانتي مترها رو از اطرافيانتون و كادر پزشكي سوال كنين! درسته سخت بنظر ميرسه ولي باور كنين دونستنش كمك خاصي بهترن نميكنه. بجاي اين خيلي خوبه كه از قدرت تصورتون استفاده كنين و به اين فكر كنين كه با هر نفس عميقي كه ميكشين جنين رو بيشتر از قبل به سمت پايين و بيرون هدايت ميكنين. و اينكه خود جنينتون هم مثل شما داره تو اين پروسه فعاليت و تلاش ميكنه براي خارج شدن. شما تنها نيستين؛) حتي اگه حالش رو دارين اناتومي دقيق رحم و عضلاتش رو مطالعه كنين چون خيلي تو اين مرحله تصور به دردتون ميخوره.


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اين نکته رو با احتياط مينويسم چون خدانكرده به احتمالن يك ان م ممكنه به يكي نسازه. همونطور كه احتمالن ميدونين، رحم مثل يه بادكنكه كه جنين رو در خودش داره. اون چيزي كه با واحد سانتي متر يا انگشت در مورد باز شدنش صحبت ميكنن در واقع دهانه اين بادكنك هست. ولي در كنار اون و مهمتر از اون اينه كه برا خروج بچه، بايد اين دهانه ضخيم بادكنك خييييلي نازك بشه در حد ضخامت ورق كاغذ. خوردن گل گاوزبان يا زعفران معمولن به باز شدنه كمك ميكنه كه اگه دهانه رحم به اندازه كافي نازك نشده باشه زايماني اتفاق نميفته حتي با خوردن اونا. در حاليكه خوردن شربت غليظ خاكشير تو هفته هاي اخر به مرور اين دهانه رو نازكتر و نرم تر ميكنه و بدون هيچ خطري بدن رو برا زايمان اماده ميكنه. چيز ديگه اي كه اين عملكرد رو داره هم داشتن رابطه بدون جلوگيري هست البته در صورت داشتن يك بارداري عادي و نرمال و بيخطر.

نكته ديگه كه همه مون ميدونيم ولي برا ياداوري بد نيس داشتن فعاليت، جنب و جوش، و پياده روي زياد در طي بارداري هست. اينها كمك ميكنه كه هم برا زايمان امادگي بدني خوبي داشته باشين و هم اينكه جنين به اندازه كافي در داخل لگن پايين بياد روزاي اخر. راه رفتن به شكل پنگوءن مخصوصن، تو روزاي اخر عاليه!

تنفس رو دريابين. اين نكته شايد رايج ترين نكته اي هست كه تو مطالب مربوط به زايمان طبيعي بهش بر ميخورين و واقعن هم خيلي خيلي خيلي مهمه. لازمه ش اينه كه شما اين تكنيك " تنفس بهنگام درد و ناراحتي و رد كردن موج درد با استفاده از تمركز روي تنفس" رو قبل ا. زايمان و تو حاملگي ياد بگيرين. يه راه خيلي خوب و راحتش شركت تو كلاساي يوگا در بارداريه. همونطور كه ميدونين تو حاملگي و مخصوصن تو نيمه دوم يه سري دردها و انقباضايي هست كه در واقع تمرين دهنده بدن برا انقباضات واقعي زايمان هستن( انقباضات براكستون هيكس). تجربه خود من ميگه كه اين انقباضا بهترين فرصت تمرين برا كنترل و تمركز روي تنفس هستن. به اين شكل كه هر وقت اين انقباضا رو حس كردين تنفس عميييق از بيني به داخل انجام بدين و خيلي كند نفستون رو از طريق دهان به بيرون هدايت كنين و با خودتون تمرين كنين كه با دادن اين نفس به بيرون، اون انقباض و درد و ناراحتي يا هرچي رو هم دارين به بيرون از جسمتون هدايت ميكنين. هرچه اين كار رو عميقتر و كندتر و با تمركز بيشتري انجام بدين بهتره.

مشکاة

جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵ ۸:۵

يه مربي يوگا كه تخصصش يوگاي بارداري بود ميگفت كه حواستون باشه تو حين انقباضات زايمان، چونه و پيشاني تون رو شل نگه دارين. در واقع سفت گرفتن و منقبض نگهداشتن اين دو قسمت منجر به كيپ شدن كانال زايمان ميشه كه قراره حتي الامكان شل و ازاد باشه تا بچه بتونه ازش خارج بشه. بنابر اين موقع انقباضا خودتون چك كنين يا از قبل از همراهتون بخواين كه اين مورد رو بهتون ياداوري كنه.

هرانقباض زايمان رو به شكل يه موج تصور كنين كه شما قراره تنها و تنها همون موج رو همين الان ازش رد بشين، با كمك تنفس درست البته... به انقباضات بعدي اصلن فكر نكنين! هر انقباض رو تنهايي كافيه كه مديريت كنين همين. و نكته جالب اينكه بمحض اين كه حس كردين واي ديگه نميتونم اين انقباض رو تحمل كنم يعني قسمت اوج اون انقباضه رو پشت سر گذاشتين و بخشهاي ديگه اون انقباض راحتتر خواهند شد!
دو تا نكته هم بگم كه ممكنه يمقدار نوشتنش تو اين فضا  غامض باشه. ولي حيفم  اومد نگم چون احتمالن برا خيلي ها تازگي داشته باشه. يكي اينكه تجربه زايمان براي خانم ها شباهت زيادي به تجربه رابطه خاص همسرانه داره. به همين دليل حتي الامكان هر چيزي كه يه خانم رو كمك ميكنه تو داشتن رابطه، اينجا هم ميتونه مفيد باشه. مثلن نور ملايم، اهنگ ملايم، سرعت پايين، اسودگي خيال، درگير نبودن ذهن و تمركز بر لحظه اي كه داره ميگذره، حس اعتماد به بدن خود و به محيط، نفس عميق و شل گرفتن عضلات بدن و غيره.
دوم هم اينكه تو اون مرحله اخر زايمان كه ديگه بچه داره خارج ميشه و اصطلاحن مرحله پوش كردن يا زور زدن بهش ميگن، خيييلي مهمه كه اكسيژن به شما به اندازه كافي برسه. بنابر اين بهتره دهان اصلن بسته نشه. يه راه خيلي جالب و كارامدي كه خانم اينا مي گسكين، مادر مامايي مدرن پيشنهاد ميكنه و فوق العاده مفيده اينه كه زائو صداي اسب رو تقليد كنه! منظورم شيهه اسب نيستا؛)  ديدين اسب چه جوري لباشو جلو مياره و انگار داره با صداي بلند فوت ميكنه؟ اون حالت رو تصور كنين و انجامش بدين و ازون طريق نفستون رو با صداي بلند به بيرون هدايت كنين! خيلي به رفع فشار موجود تو بدن تو اون لحظات ميتونه كمك كنه. يه بنده خدايي كه مدت بسيار طولاني مرحله زورزدنش طول كشيده بود تعريف ميكرد كه فقط اين عمل بوده كه تونسته سرپا نگهش داره و بهش توان كافي برا ادامه دادن بده.

دراخر بگم كه زايمان طبيعي تجربه ايه كه بنظر من و بر اساس خيلي از متوني كه خوندم، انسان رو در خود خودش فرو ميبره جوري كه تو مراحل اخر زايمان شما بشدت در درون خودتون فرو رفتين و با بقيه كاري ندارين. بنابر اين ازش نترسين، خود جنس زايمان جوريه كه شما رو به مراحل بعديش هدايت ميكنه تنها كاري كه لازم دارين انجام بدين حذف عوامل مزاحمه. اين عوامل برا هر كسي و تو هر شرايطي ميتونه متفاوت باشه. يه كار خوبي كه ميتونين بكنين اينه كه بشينين با خودتون رو راست فكر كنين كه وقتي دچار درد يا ناراحتي ميشين، چه جوري بهش واكنش نشون ميدين، بعضيا دوس دارن از طريق زباني حمايت بشن و همين براشون كافيه، برا بعضي نوازش جسمي خيلي مهمه... اينا ميتونه بهتون كمك كنه كه ببينين موقع زايمان چه جور حمايتي بيشتر نياز دارين. البته نگران نباشين! جنس انقباضات زايمان خيلي خيلي با درد مثلن زانو، يا درد ناشي از ضربه ديدن يه عضله اي متفاوته. نكته ش اينه كه اين دردها رو عامل خارجي به جسم تحميل ميكنه ولي انقباضات زايمان، زاييده تحولات خود بدن شماس و بنابر اين جوريه كه بدنتون خودش ميتونه باهاشون راه بياد به شرطي كه شما دانشتون رو بالا ببرين و هول نشين!

2728
دراخر بگم كه زايمان طبيعي تجربه ايه كه بنظر من و بر اساس خيلي از متوني كه خوندم، انسان رو در خود خود ...

ممنونمممم مریم جووووونم انشالله دعای همه ما پشت و پناهت باشه مطالبت فوق العاده بود و به درد بخور💚

مرسی که وقت گذاشتی نوشتی و شاید امیدی بشه برای خیلیا که این زایمانو انتخاب کنن

دقیقا اگه مطالعه داشته باشی از پروسه زایمان و اینکه هول نشی و بدونی چی نشونه ی چیه خیلی به روندش کمک میکنه ❤❤

ممنون عزیزم البته این مطالب نظرات یکی از دوستان بود بنده در این حد اطلاعات بالایی ندارم .

ان شاءالله گل پسرتون رو به سلامتی و راحتی به دنیا بیارید.دعاگوی همه عزیزان هستم .انشا الله تو این شب با برکت همه برای همدیگه دعا کنیم .

سلام دوستان

کل تاپیک رو خوندم

منم هفته ۳۵ ام و بارداری دوم

بچه اولم تو ی ۳۸هفته با پارگی کیسه آب بدنیا اومد

از هفته ۳۴ هر روز یکساعت پیاده روی داشتم و نرمشهای مخصوص لگن رو انجام میدادم

۳۷ هفته رفتم معاینه لگن و گفت اوضاع خوبه و میتونی طبیعی زایمان کنی

از همون شب دردام بیشتر شد ولی پیاده روی رو ول نکردم و حداقل یکساعت رو با وجود درد پیاده روی میکردم

دو سه روز بعد از معاینه بود که یه ترشح خیلی غلیظ خونی و بزرگ ازم دفع شد و فهمیدم که تا ۴۸ ساعت دیگه زایمان میکنم

و دقیقا پس فرداش از خواب که پاشدم کیسه آبم پاره شد و یهو همش تخلیه شد

تا دوش گرفتم و ساکمو بستم و رفتم بیمارستان ساعت ۱۱ صبح بود

ساعت ۱۲ اومدن آمپول فشار زدن

کم کم دردام شروع شد اینو بگم که به صورت درازکش دردا وحشتناک بود شروع کردم به ناله کردن

بعد به خودم اومدم و پاشدم جفت تخت.هر وقت درد میومد دستامو به دیوار میزدم و نفس عمیق میکشیدم و قر میدادم.گاهی هم با یه دستم کمرمو تند تند ماساژ میدادم

ساعت ۳ بود که معاینه کردن ۶ سانت بودم.رفتم دستشویی و باز با همون حالت دستم به دیوار با دست ریگه آب گرم میگرفتم به کمرم و شکمم خیلی آرامش بخش بود 

نیم ساعت یا بیشتر طول کشید وقتی اومدم بیرون حس زور زدن داشتم و به ماما گفتم معاینه کرد و گفت ۹ سانتی بزار با دستم بازت کنم که فول شی دیگه.وای انقدر دردم اومد که ناخداگاه با پام زدم رو سینه ماما و هولش دادم بیچاره پرت شد عقب😁

بعد ازش معذرت خواهی کردم چون دست خودم نبود واقعا

گفت حالا دستاتو بزار پشت رونات و  زور بزن هی زور میزدم میگفت بازم😩

حالا نمیدونم من بلد نبود زور بزنم یا بچه درست تو لگن نبود از ساعت ۴ تا نزدیکای ۵ زور زدم😖

خیلیخسته شده بودم 😩😩ماما بردم رو تخت زایمان و با دوتا زور دخترم ساعت ۵ بدنیا اومد خداروشکر زیادم بخیه نخوردم ۳ تا داخلی و ۵ تا بیرونی

ولی بعد زایمان اینقدر کوفته بودم خسته نا نداشتم مامانم نی نی رو اورد گفت باید شیرش بدی گفتم نمیتونم😐

همونطوری دراز کش مامانم سینه مو گذاشت تو دهن دخترم وای چشای دخترم موقع شیر خوردن یادم نمیره چطوری داشت نگام میکرد😍😍😍

من آقا بعدش هی ادرارم میگرفت با اون وضعیت و خونریزی و سرم هر ربع ساعت میرفتم دستشویی

نمیدونم بخاطره ورمم بود یا بخاطره سرم

اومدن بخیه ها رو معاینه کردن و  شکمم فشار دادن

از شانس گند من هنوز تو ریکاوری بودم شیفت عوض شد 

شیفت جدید دوباره اومدن معاینه و فشار دادن شکم دیگه رمقی برام نمونده بود😵

طوری که وقتی اومد سرممو چک کرد دید آنژوکتم خراب شده و خواست دوباره بزنه من گریه میکردم و میگفتم توروخدا ولم کنین دیگه 😢😢😢😭

ماما خنده اش گرفته بود گفت زایمان کردی تمام حالا بخاطره یه آنژوکت داری گریه میکنی😅


حالا با همه این اوصاف من برای بار دوم نمیدونم چرا میترسم انگار چون میدونم چه مراحلی در انتظارمه ترس برم داشته

دعا کنین بتونم پسرمم راحت بدنیا بیارم دیشب دکترم گفت نی نیت تپل شده هواستو بده😞


زندگی زیبا شد، درست از همان زمانی که تو تمام زندگیمان شدی
2738
سلام دوستان کل تاپیک رو خوندم منم هفته ۳۵ ام و بارداری دوم بچه اولم تو ی ۳۸هفته با پارگی کیسه آب ...

مرسی از تجربت گلم انشالله اینم سالم به دنیا میاری میگن زایمان دوم راحت تره چون عضلات لگن انعطاف پذیر میشن!

راستی از کی انقباض داشتی؟؟؟فاصله دردات به چقد رسید که کیسه آبت پاره شد؟؟؟

بخیه هات چن وقته خوب شد؟؟؟

راستی چقد بعدش سرپا شدی؟؟

ببخشیدا زیاد شد😅😁

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687