من خودم به روابط خانوادگیه گرم و محبت آمیز و صمیمانشون....به اینکه پدر شوهرم همیشه پشت و پناه بچه هاشه....درکشون میکنه....درداشون و مشکلاتشونو میفهمه و کمکشون میکنه;به اینکه شوهرم و خواهر برادراش محرم اسرار همن...احترام بزرگتر کوچکتری رو دارن حتی اگه فاصله ی سنیشون یکسال باشه....از بودن کنار هم لذت میبرن....ساعتها میگن و میخندن...و کلی رفتارای خوب دیگه
کاملااااااا برعکس خانواده ی خودم...!
به اینکه یه پسری مثل شوهر من دارن همه کاراشونو میکنه. خونه میده بهشون. پول قبضارو میریزه و....
هیچیشون
من به هیچیشون. واقعا آنرمالن جز شوهرم
خداروشکر کن ک همچین خانواده داره شوهرت.حسودی چرا آخه؟
هیچی به ذهنم نرسید🙄
من کلن حسود نیستم ..کلی اخلاق بد دارمااا ولی حتی 1 درصد حسود نیستم ...بعدم منم جزو خانواده هنسرمم و ازشون جدا نیستم که بخوام عبطه بخورم که
من پولداري
سرخوشي
بي مشكلي
خوشبختيشون
و سلامتي همه شون
اما خوانواده من
يه بابا مريض ورواني
و داداش رواني و مشكوك به قتل
يه مامان افسرده
بي پولي
هیچی پیدا نکردم واقعا!
والا چیز حسرت خوری ندارن..کلا ک همه باهم قهر..روابطشون باهم وفامیلاشون ضعیف
اعتماد ب نفسشون😐
به اینکه عروسی مثل من قراره نصیبشون بشه . کوفتشون بشمممم😕😕😕
منم به قالب بودن هم عروسام تو زندگی شوهر خودم خیلی خوبه خدایش ولی اونا خیلی بهترن من شوخی زیاد میکنه شوهرم ناراحت میشم و خجالت میکشم احساس خورد شدن میکنم.
به اینکه پدرشوهرمو درمیارن بازم هیچی نمیگه بهشون
هییییییییچی خونواده شوهرمن برعکسن پذیرایی خونشون خیلی بزرگه یکی این سرش میشینه یکی هم اونسرش باهم حرف نمیزنن پدرمادرشون بینشون خیلی فرق میذارن کلاااا داغونن من کم سن و بی تجربه بودم با اینا وصلت کردم اگه تجربه الانمو داشتم اصلا نمیذاشتم بیان خواستگاری
