ان شاللع به سلامتی زایمان کنی گلم.منم واسه دخترم خیلی ذوق داشتم هر روز باهاش حرف میزدم و قربون صدقه اش میرفتم روزشماری میکردم تا زایمان کنم و ببینمش
دخترم که یکساله شد فهمیدم ناخواسته باردارم
الان ماه هشتم ولی هنوز نتونستم باهاش کنار بیام ناشکری نمیکنم خداروشکر یه پسر سالم بهم داده ولی
با تکون خوردنش ذوق نمیکنم.انقدر کارای روزمره با یه بچه یکسالو نیمه سخته برام که فقط میگم زایمان کنم راحت شم
هیچ کسم کمکم نیست شوهرمم با اینکه میبینه چقدر درد دارم ولی انگار تو این دنیا نیست
از طرفی عذاب وجدان دارم که دیگه مثل قبل حوصله دخترمو ندارم
ببخشید تو تاپیکت درددل کردم