گلشیده هستم.(پیرو تاپیک صدف)

ممنونم عزیزم از دلگرمیهات من همیشه همه تلاشم کردم تا بهترین باشم برای پسرم اگه جایی کم بزارم حتما در توانم نبوده اصلا هم این توقع رو ازش ندارم چون براش تلاش کردم فردا روز اونم باید از زندگیش بزنه برای من اتفاقا من به همه میگم اگه پسرم رو میخوام چون من به داشتنش و امید بودنش محتاجم چون بهم حس زندگی میده و هیچ منتی سرش ندارم ان شااللا که خدا کمکم کنه بتونم تا بالاترین حد توانم براش مادری کنم

چرا عزیز ب طلاق رسیدی؟اگه دوست داشتی توضیح بده

تایپیک دوباره باز شد😊

کتاب زنان خوب به بهشت... رو تو نت نتونستم دانلود کنم نداشتن

گلشیده نطرتو درباره تایپیک اخرم بگو

گلشیده عزیز لطفا راهنمابیم کن

شوهرم قصد داره،زمینشو دوطبقه بسازه مادرشو بیاره بالای سرم بنشونه چه جوری باسیاست جلوشو بگیرم،تاپیک زدم کسی راه حل خاصی نداشت ،عزیزی ادرس تاپیک شماراگذاشت ،بهم گمک کرد اما این موردخاص راچه کنم؟

سلام عزیزم،چهار برادرن،من ازدواج دوممه،پرستاربودم،همسرم پزشکه،نفش بانک خانواده را داره خسته شدم،مدام کمیود دارن،واسه ما با احتیاط خرج میکنه واسه اونا دلش میسوزه،مادرش از خدامیخواد،همش پیش شوهرم باشه چون بشدت همسرم بهش میرسه،هرشب از راه مطب میره پیشش ،پول بهش میده،کمبودای برادر علافشو عهده میگیره میاد خونه،میگه خونش کلنگیه در شتنش نیس،باید بیارمش پیشم،سنش بالاس تنهاس بابام مرده،اکر بقیه برادرا بدن من نباید بد باشم،دلش می شکنه از چهارتا اقلا یکی به دادش باید برسه،منم چون ازدواج دومم بود از طرفی باورم نمیشد با این درامد وتحصیلات و تیپ وادب پرستیژ همسری گیرم بیاد از اول سکوت کزدم الان چهارساله حرف میزنم اعتراض میکنم امامستقیم،از چشم همسرم افتادم، کارشومیکنه پنهانی،تمامدعید همممه جا مادره باما بود،بق کردم بدتر بشوهرم میچسبه میترسه ازش بگیرمش،رو دادم شوهرم ازخداش بود چهار روز نگهش داشت،،رسما جلو روم میشینه درباره مردای زن ذلیل فامیل میگه یعد میگه مرده عرضه نداره اکر دوبار قهر کنه،رختخواب جداکنه،خرج نکنه،تلافی کنه،زن دور برنمیداره

ضمنا14ساله ا،دواج کردم،یه برادر شوهر علاف دارم،معلم حق التدریس بود،دوساله ازدواج کرده کارشو ول کرده میگه پولش کمه،ده ملیون گرفت ماشین عوض کرد نداده،الان 20تومن گرفته خونه بسازه نداده، حالا میگه زمینتو میسازم  بذارمن بساز بفروش بشم،یه واحد برای مامان یکی هم خودم برمیدارم،مخالفت  علنی کردم،شوهرم طرف اوناس،میگه پس بذارم زندگی پاره تنم بپاشه تو هی سفر خارج بری،دکور خونه عوض کنی،البته نکردیم خواسته بودم که خرج تراشی کنم به اونا نده،درسمو خوند

سلام استارتر 

من امشب تاپیک مربوط به عموتونو خوندم 

دوست داشتم نظرمو بگم اما اون تاپیک قفل بود؛ من حرفی که مادربزرگ درمورد دختره میگه وحسشو قبول دارم! البته نباید جلو ازدواج شونو میگرفت؛ نظر شو داده ولی نباید مانع میشد 

اون دختر اگر موردی پیدا میکرد بنظرم عمو شمارو ول میکرد اما با ادامه دادن این رابطه عاقبت عمو شما رو هم زیر سوال برده! 

این خانم میتونست با دیدن مخالفت خونواده عمو شما، از زندگیش بره و در صورتی برگرده که رابطه رسمی باشه

من با شما موافقم 

خدا عاقبت همه رو بخیر کنه 

سلام وقت شمابخیر 

اگر امکانش هست چند کتاب که بهتون کمک کرده که به این درجه برسید ، بهم معرفی کنید ،من زیاد وقت نمیکنم داخل سایت بیام ،از صحبت هاتون لذت بردم ،،،

مانا باشید