اول تلفن می زنم احوالش رو می پرسم اما وقتی همسرم خونه است این کار را می کنم.فقط احوالپرسی.اصلا نمی گم بیام کمک و ....
قدم بعدی اگر بهتر نشد با همسرم نه تنها میرم خونه اونها عیادت .توی راه حتما یک چیزی می خرم حالا هر کس با توجه به وسعش.اونجا از کنار همسرم تکون نمی خورم.رسیدگی اونها وظیفه من نیست.شوهرم اگر دوست داشت من رو بذاره خونه و خودش بمونه کمکشون کنه.اونجا هم اگر مقلا هسرتون یک کار جزیی گفت انجام بدین با بهانه هایب مقل من جای چیزهاشون رو بلد نیستم یا آخی چقدر حالتون بده کاش میرفتید دکتر.به همسر جان بگو اینجا وسیه نیست پادر رو ببر دکتر منو ببر خونه یه چیزی واسشون درست کنم.من اونجا راحتترم همه چیز دم دستم دارم.یا از قبل یه سوپی چیزی بپزید اما به هیچ وجه نمونید اونجا وظیفه فرزندان خودشونه
مگه مادر شما مریض شه همسر شما میره براشون کار خونه می کنه که شما برای اونها بکنید
البته همه این کارها وقتی شدنیه که شما از زمان عقد زیر ساختها رو درست کرده باشید.خونشون نمونده باشید.صمیمی نشده باشید.تو دست و پاسون نباشید و ...
حتی بگین به همسرتون من روم نمیشه برم توی آشپزخونه نادرت .طفلکی شاید دوست نداشته باشه من برم سر وسایلش.یا شاید چیزی داره دوست نداره من ببینم.
بهانه زیاده.مثلا اگر از اول زمان پریود بودنتون استراحت کرده باشید می تونید اون رو بهانه کنید.