2752
2734
خدا شاهده روزی چند بار میام و سر میزنم و میدونم که دختر گلمون هر روز بهتر میشه چون مامانش مثل کوهه و مواظبشه...هر روز برات دعا میکنم کوچولوی نازنین....
*ماهان جان*نگاهت راقاب میگیرم درپس آن لبخندکه به من شورونشاط وزندگی مییبخشد.*

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

سلام این چند روز که سر نزدم به خاطر این بود که تعطیل بودم و تو خونه اصلا نمیرسم بیام نت زهرا هم خوبه اخر هفته یه کم مریض بود دقیقا نفهمیدم چش بود 2 روز تب کرد و خیلی هم بی تابی میکرد بعدش خوب شد
توی شبای قدر خیلی به یاد همتون بودم به خصوص مامانایی که میان اینجا و بچه هاشون مریضن من به خاطر دخترم جای نرفتم و تو خونه تنها بودم البته دلم هم نمیخواست جای برم یا کسی پیشم باشه دوست داشتم تنها باشم تا حسابی خودمو خالی کنم شب 19 داشتم از تلویزیون مراسم احیای مهدیه رو نگاه میکردم چون مردم تو خیابون هم نشسته بودن دوربین تو خیابون هم نشون میداد که یه دفعه رفت رو تابلوی توانبخشی که زهرارو مبرم اخه توانبخشیش روبروی مهدیس دیگه بعد دیدنش دنیارو سرم خراب شد اصلا نمیفهمیدم دیگه چه جوری دارم گریه میکنم چه جوری دارم دعا میکنم چه جوری دارم به خدا التماس میکنم
2731
سلام سوگند جان شوهر خواهرم بچه ی مریض اش با خواهرم تنها گذاشت رفت پی زندگی اش یعنی بدبخت از خواهر من توی دنیاکسی نیست همش گریه همش اشک دیگه کاردرمانی هم نمی تونیم ببریم خرجش باباش نمیده اززندگی حالم بهم می خوره
اسمان اخه چه جوری ممکنه مگه اون پدر عاطفه نداره بمیرم برای دل خواهرت حالا میخواد با یه بچه مریض چه جوری زندگی کنه اسمان جون ترو خدا شما پشت و پناه خواهرت باشین شاید سر سوزنی دلش اروم بشه دعا میکنم سر شوهرش بخوره به سنگ و برگرده
برات بهترین هارو میخوام عزیزم ایشالا ایشالا ایشالا دختر نازت خوب خوب میشه فقط قوی باش تا اینده به خودت افتخار کنی که هر کاری تونستی براش انجام دادی خانم
خدایا ؟!! امتحان آسون ازم بگیر...
سلام سوگند جون امروز تو نی نی سایت یه مقاله دیدم یه قسمتشو برات میذارم : به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دانشمندان دریافته‌اند حضور مادر می‌تواند دارای اثری مثبت روی تولید عصب مغز نوزاد باشد. محققان امیدوارند با استفاده از نتایج حاصله ابزاری تشخیصی و درمان‌هایی را برای افرادی بیابند که مغزشان دارای نارسایی است یا در دوران طفولیت به خوبی رشد نکرده است. هرچند که میدونم شما یه مادر نمونه هستی و به اندازه کافی برای دختر خوشگلت وقت میزاری . من همیشه سر نمازم برای شما و مادرای مثل شما دعا میکنم شب قدر هم واسه تمام این بچه ها از خدا سلامتی خواستم .موفق باشی خواهر صبورم.
سلام سوگند جون . انشاءالله حال دخترت روز به روز بهتر و بهتر بشه . به خدا امید داشته باش . من پسرم زود دنیا اومد . 14 روز بیمارستان بستری بود . الان ده ماهش تازه وزنش شده 5700 . هر میبینه میگه وای چقدر بچت لاغره فقط خدا میدونه با این حرفاشون دلم آتیش می گیره . درکت می کنم خواهرم . انشاءالله به علی اصغر امام حسین (ع) دوباره طعم شادی بچشی . خواهرم به این فکر کن که چقدر خدا دوستت داشته که دکترا زود متوجه شدن اگه کار از کار می گذشت میخواستی چیکار کنی . نوه همسایه مون نمی دونم فلج مغزی هست یا نه ؟ بچه دوسال و نیمش راه نمیره هنوز مامانش و بقیه غذا دهنش میدن . خدا رو شکر کن که بچت اینطوری نیست. محکم باش خواهرم امیدوار باش عزیزم . به خدا بگو خودت تو قرآن فتی بعد هر سختی آسایش هست الان من دارم سختی میکشم آسایشت برسون که محتاج به اونم .
پدرم رفت و از رفتنش عجیب دلتنگم. پدرم رفت و من ماندم و یتیمی و تنهایی
سوگندجون برای دخترگلت از صمیم قلبم دعا میکنم که به زودی خوب بشه.پسرمنم مشکل بیش فعالی و کمبود تمرکز داشت.دکترش اشرفی بود.من خیلی ازش راضی بودم.متخصص مغز و اعصاب کودکان هست.خواستی شماره و آدرسش رو برات بذارم. مطمئن باش خدا تنهات نمیذاره.با این همه تلاش شما حتما به نتیجه خوبی میرسی
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
سلام سوگند جون حال دخترت چطوره خودت خوبی کادرمانیاش ادشالله رضایت بخشه همش بیادتم بخدا خیلی دوستون دارم ندیده ونشناخته....الهی بحق رقیه امام حسین سال دیگه تو هیئت اباعبدلله دخترت با چادر مشکی گلاب به مردم بپاشه الهی امین
مامانیه مهربون امضامو که دیدی واسه سلامتی پسر کوچولوم امن یجیب بخون...خواهش میکنم😔😔
چند روزه واقعا حالم خرابه اینجا میام ولی اصلا نمیتونستم چیزی بگم فردا تولد زهراست و من یک ساله که مادر شدم یک ساله خدا نعمتشو برای من به عنوان یه زن تموم کرده و من مادر شدم فردا دختر من یک ساله میشه و من حاظر بودم بمیرم ولی لینجوری یک سالگی بچمو نبینم
فردا براش یه جشن خونوادگی میگیریم درسته که الان دلم خونه ولی بلاخره از اینکه دارمش از اینکه کنارمه خوشحالم و به خاطر این خوشحالی جشن میگیرم براش به یاد اون روزی که به دنیا اومد و تمام بند بند وجودم سرخوش بود به یاد اون 7 ماهی که نمیدونستم مشکل داره و از لحظه لحظه زندگیم لذت میبردم به یاد اینا براش جشن میگیرم
جمعه همسرم میره کربلا میره پابوس سیدالشهدا میره تا ازش بخواد شفای بچمونو ولی خیلی ناراحته همش به من میگه تو رو خدا فکر نکنی من برم اونجا خدا معجزه میکنه و کامل خوب میشه همش میگه من دارم میرم برای ارامش زندگیمون دعا کنم تورو خدا به خدات امیدواری ندی که با رفتن من خدا جونبمونو میده میگه میترسم اگه برمو به صلاحمون نباشه که امام حسین دعا مونو مستجاب کنه با چه روی برگردم تو چشم تو نگاه کنم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   reyhanehbanoo  |  21 ساعت پیش
توسط   پارک_پرین_اعظم  |  21 ساعت پیش