دیروز با مادرشوهر و شوهرم رفتیم طلا فروشی ی سری طلا خریدم تو طلا فروشی که بودیم هی دیدم مادرشوهرم دنبال ی انگشتر زنونه و ی انگشتر بچگونس که آقاء هم انگشتر بچگونه نداشت و میگفت چند روز دیگه سر بزن شاید بیارم آخر هم از من پرسید بیا ببین کدوم خوبه که واسه جاریم که عقده بگیره واسه عیدیش میخواست یکی واسه اون بگیره یکی واسه دختر من از طرفی هم شوهر من شاکیه که چرا انقدر واسه جاریم طلا میگیرن با اینکه اگه بخوایم منصفانه نگاه کنیم واسه من خیلی بیشتر طلا گرفتن تا جاریم منم دیدم اینجوریه به مادر شوهرم گفتم لازم نیست واسه دخترم بگیره چون از ی لحاظ هم دیدم دخترم اگه تد مهمونی ای جایی براش بندازم درش میاره میندازه ی گوشه گم میشه گفتم به جای اون دوتا ی شکل بگیره یکی واسه من یکی واسه جاریم که شوهرم هم صداش در نیاد دوباره حالا همش میگم نگه دختره چه پروست و از این حرفا منتها بعدش خودش بهم گفت فکرم خیلی خوب بوده و به ذهن اون نرسیده و از این حرفا ولی میگم نکنه تیکه انداخته چیکار کنم؟ 😢😢
نه اصلا بخودت نگیر... طلاس میفهمی طلا....😂😂😂😂
چیز خاصی نگفتی
من بودم همچین پیشنهادی نمیدادم
ی نکته دیگه هم بگم سعی کنید حداقل با جاری یک شکل نخرید عروس عقدی بحثش فرق میکنه و ۹۹ درصد خوشش نمیاد مثل شما باشه طلاهاش😁
چقد تو زرنگی!!!ایول بابا.خوش بحالت با این مادر شوهرت.ما میریم خونش میترسیم سیر غذا بخوریم
خوشبحالت
مبارکت باشه
چه زرنگ
آدم به مامان خودشم روش نمیشه اینجوری پیشنهاد بده
شما که دیگه حرفت زدی ولی خوشم اومد سیاست داشتی
شاید اگه من بودم چیزی نمی گفتم
ولی از کار همسرت خوشم نیومد یاد برادرشوهر خودم افتادم تا هرچیزی واسه ما میگرفتند یقه باباشو میگرفت می گفت چه خبرشون ادم خوب نیست انقدر طمع و حرص داشته باشه زمان شما واسه شما کم نذاشتند حالا نوبت عروس جدید که واسش خرج کنند
عزیزم کار عجیبی نکردی.عذاب وجدان نداشته باش.مبارکتون باشه.به شادی استفاده کنی😍😍😍😍
حالا یکی از انگشترها 150 هم گرون تر افتاد مادر شوهرم یکی رو داد به من همون جا تو طلا فروشی اقاء هم این وسط گیر داد بده ببینم این کدومه ببینیم شانست چه جوریه وقتی کشید دیدم همونه که گرونتره یارو خندید گفت شانست هم خوبه ها 🙈🙈🙈🙈
ارسال نظر شما
