اونم گفت نه ندارم و اینا از کسی بگیر
شوهرم رفت پیش مادرش گفت پول داری بدی یکمم خودم بزارم بدم بهش خودشو زد به سلیطه بازی ک ندارم و اینا
شوهرمم یکم خودش گذاشت دیگ واسه برگشت پول نداشتیم قرص کرد خلاصه اینکه مادر بزرگ شوهرم مادرشوهرمو پر کرده بود ک پریسا پول داره ۲ ملیون تو کارتش هست نمیده ک خرج کنه شوهرش حالا منم ی هزار تو کارتم نیست