بچه ها خانواده ها در جريانن ولي چون هنوز عقد نكرديم و رسمي نشده ميگم دوس پسر ن نامزد🙄
ديشب پنج روز بود ك نديده بودمش بعد ما تقريبا هر روز يا ي روز درميون همو ميديدم اينبارم من هي بهانه اوردم نرفتم ببينمش بعدش ديشب ديگ گف توروخدا بيا منم گفتم مهمون داريم مامان ميگه نرو الكي😬
بعد هي گفت دلم تنگ شده و اينا من گفتم باشه بزار بابام مياد ميگم بهش اگ موافقت كرد ميريم بيرون
چه اووپن 😂
خب
اگه دوسش داشته باشی فقط منتظری بگه بیا تا سه سوت پیشش باشی
ناز کردنا رو درک نمیکنم من، بابا برین همو ببینین عشق کنین
خب؟
ساعت هشت اينا بود ك گف مامان ام رفته شام غريبان فلاني دارم ميرم دمبالش و اينا منم ديدم اينجوريه اصلا نگفتم ب بابام ساعت نه پرسيد نيومد بابا گفتم نه بعد ده بود گف چرا پس نميگي بخدا دلم تنگ شده و اينا منم گفتم بابام خيلي وقتع خونس ولي تو خونه نبودي منم نگفتم
بعد گف من بيرون بودم نمرده بودم ك تو ميگفتي ببيني من ميام يا نه منم گفتم ميدونسم نمياي نگفتم ك ن نشنوم اصابم خورد بشه گف اين چ حرفيه و اينا فقط تو غرور داري بعدم الان كاملا سرسنگينه
من مقصرم بنظرتون؟؟؟
