2737
2739
عنوان

من و یه دل پر که نتونستم به کسی بگم

436 بازدید | 37 پست

چقدر دلم می خواست حرف دلم رو بدونن اما متاسفانه هیچوقت حرفم رو نزدم بغض کردم و چشمام پر اشک شده اما حرفام مونده کاش میتونستم بنویسم یه جایی بزارم که لاقل اگه مردم بدونن چیااا تو دلم گذشت.من و همسرم مدت ۸سال ازدواج کردیم همه مارو نمونه میدونن و فکر میکنن اصلا مشکلی باهم نداریم حتی درجه یک هامون که میشه پدر و مادر هم چیزی نمیدونن.امروز همسرم رک بهم گفت تو برای من همسری نکردی راهت رو نشون میدم تا برگردی همون خونه پدرت.منی که هفت سال تمام برای زندگیمون واقعا تلاش کردم خودم کار کردم ذره ذره با هم خونه و زندگی درست کردیم خیلی راحت بهم میگه از خونم برو گاهی وقتها واقعا دلم به حال خودم میسوزه من از بهمن ماه مشخص شده که ذخیره تخمدان نزدیک به صفر هست یعنی دیگه احتمال بارداری ندارم از اون مدت رفتارهای همسرم با من عوض شده درسته من هم بی حوصله شدم اما آیا نباید من رو درک کنه بهم دلگرمی بده همیشه تو مراحل سخت زندگیم تنهام گذاشته به هیچکس نگفتم سه بار سقط کردم باهام قهر کرد و محلم نذاشت اصلا نفهمید کی سقط کردم بعد از یه هفته که با هم صحبت کردیم تازه پرسید چه خبر ار وضعیتت.بعد که فهمید دیگه نمیتونم باردار شم همش پیش خانواده ام بدم رو میگه یه بار پیششون گفت وقتی از دستم ناراحته همچین نفرت انگیز نگاه میکنه آدم اصلا دلش نمی خواد ببینتش.من هم جز اینکه بغض کنم نتونستم بگم وقتی ازت ناراحتم دیگه نه چیزی میگم نه غر میزنم نه شکایت دیگه نگاه آدم دست خودش نیست.یا یه بار در نبود من به مادر و پدر و خواهرو شوهر خواهرم گفته بود اخلاق گندی داره دلم نمی خواد باهاش بیرون برم یا مثلا گفته بود مواظب باشینااا با وسایل اون شوخی نکنین گم بشه ال میکنه بل میکنه.یعنی اونقدر برای خودم افسوس خوردم که چرا منو اینجوری میخواد تخریب کنه و من نمیتونم چیزی بگم بگم که نه اینطور نیست.راستش اون لحظه که چیزی میگه میرم تو شوک یعنی نمی تونم هزم کنم که چرا همچین چیزی بهم گفت.

موندم درمانده هیچکس هم از حتل دلم خبر نداره هیچکس فقط از خدا آرزوی مرگم رو کردم چون واقعا انگیزه ای برا ادامه ندارم

این شوهر بدرد تو نمیخوره ازش طلاق بگیر


بعضی وقتا با اینکه تو اوج خوشبختی هم نیستی میگی خدا رو شکر باز آرامش دارم یهو یه اتفاقی کل زندگیتو زیر و رو میکنه انقدر که فاصله امروز و دیروزت اندازه یه روز نیس میشه اندازه یه عمر تلاش میکنی که برگردی به اون زندگی سابق که بگی مهم نیس میگذره ولی نمیشه درد یه جوری ریشه میکنه تو وجودت که خودتم یادت میره یه زمانی خوب بودی..‌

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

این شوهر بدرد تو نمیخوره ازش طلاق بگیر

به طلاق فکر میکنم اما فعلا زوده اگه بخوام طلاق بگیرم من منو مقصر میدونن چون هیچ وقت از خودم دفاع نکردم عوضش همسرمم سرو زبون داره 

2728
به طلاق فکر میکنم اما فعلا زوده اگه بخوام طلاق بگیرم من منو مقصر میدونن چون هیچ وقت از خودم دفاع نکر ...

اینکه برای تو و مشکلاتت ارزش قائل نیس اینکه تو خودت چقدر توی سقط اذیت شدی رو درک نمیکنه بنظر من ارزش زندگی نداره

مگه اینکه ببینی میتونی عوضش کنی 

بعضی وقتا با اینکه تو اوج خوشبختی هم نیستی میگی خدا رو شکر باز آرامش دارم یهو یه اتفاقی کل زندگیتو زیر و رو میکنه انقدر که فاصله امروز و دیروزت اندازه یه روز نیس میشه اندازه یه عمر تلاش میکنی که برگردی به اون زندگی سابق که بگی مهم نیس میگذره ولی نمیشه درد یه جوری ریشه میکنه تو وجودت که خودتم یادت میره یه زمانی خوب بودی..‌

میخواد خودت بری بعد بگه اون رفته

 بگو رک و راست حرفتو بزن چرا میپیچونی

اگر واقعا بخوای بچه دار شی با تخمک اهدایی میتونی مگر اینکه کلا تصمیمیت در مورد زندگی عوض شده باش

بانمک بودن با بی‌شعور بودن فرق داره ...رُک بودن با بی‌ادبی فرق داره، اجتماعی بودن با پررویی و چَتر بودن فرق داره،زرنگ بودن با "سر دیگران کلاه گذاشتن" فرق داره ....و مشکلات ما دقیقا از آنجایی شروع شد که این تفاوت‌ها را درک نکردیم!
2738
به طلاق فکر میکنم اما فعلا زوده اگه بخوام طلاق بگیرم من منو مقصر میدونن چون هیچ وقت از خودم دفاع نکر ...

قرار نیست برای یه عده زیاد سخنرانی کنی

میتونی اول با خواهرت درد و دل کنی

همهههه رو بگو

بگو بهت چی گذشته...

همون بهتر اول راه خودشو نشون داد بهتر ک ازش راحت بشی توام برو زندگیتو بکن حالتو ببر ی ذره هم واسش ناراحت نشو زوود به خانواده ت بگو ک بعدا قضاوتت نکن تا دیرنشده اونم بره ب درک واس حاملگیم خدا بزرکه هزارتا درمان دیگه هست ناراحت نشو گل من

گرگ باش....🐺همین دیگه گرگ باش!خداشاهده منم از یه جا خوندم گفتم حتما خوبه به شماهم بگم...اصلا به من چه میخوای برو مرغ باش🐔...تخم بزار والا🐣😒😒                                      (  تیکر تولد ۱ سالگی پرنسسم😍😍😍😍😍)
اینکه برای تو و مشکلاتت ارزش قائل نیس اینکه تو خودت چقدر توی سقط اذیت شدی رو درک نمیکنه بنظر من ارزش ...

دقیقا هیچ ارزشی قائل نیست هیچ درکی از احساسات و وضعیت من که دیگه نمی تونم مادر بشم نداره

فکر میکنم مهم ترین چیز تو زندگی آرامشه وقتی نداری مرگ برا آدم شیرین میشه


اولا به فکر باروریت باش .چند سالته ک ذخیرت تموم شده ؟اگه مطمئن نیستی ک تموم شده برو یه جای خوب یه دکتر خوب ایشالا ک یه بچه سالم نصیبت بشه

چ بگم خواهر همه‌ما یه مدل مشکل داریم مشکل تو هم اینجوره

نمیدونم پیش کسی بگم نگم. اون روز بهم میگه رفتارت عوض شده چون خیلی سرد شدم اینو گفت گفت بهتره پیش روانپزشک بری

دقیقا هیچ ارزشی قائل نیست هیچ درکی از احساسات و وضعیت من که دیگه نمی تونم مادر بشم نداره

این مرد ارزش موندن باهاش رو نداره

بنظر من هرچی حرف تو دلت مونده رو بهش بگو

اخرم بگو میرم درخواست طلاق میدم 

بعضی وقتا با اینکه تو اوج خوشبختی هم نیستی میگی خدا رو شکر باز آرامش دارم یهو یه اتفاقی کل زندگیتو زیر و رو میکنه انقدر که فاصله امروز و دیروزت اندازه یه روز نیس میشه اندازه یه عمر تلاش میکنی که برگردی به اون زندگی سابق که بگی مهم نیس میگذره ولی نمیشه درد یه جوری ریشه میکنه تو وجودت که خودتم یادت میره یه زمانی خوب بودی..‌
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز