فک وفامیل حشمت از صبح اینجان دیگه ۱۰-۱۰:۳۰ شب که شدمادر حشی(سوری) اومد در چمدونشو واز کرد
بعدم از توش یه دست کت وشلوار مارک خاکستری با راه راه های ریز سفید دراورد با صدای تو دماغیش رو کرد به حشی عجقم حیشمت جان بیگیر
بعد دوباره یه جف کفش چرمگاومیش در اورد داد به حشی بعد یه ست تکمه سر دست و کراوات بعد دوتا پیرهن چارخونه و سفید بعد یه جفت کتونی مارک پوما دراورد و گذاشت جلوی حشمت
حالا ماهی منتظر ببینیم چی میشهاخر سر چی به من میده
اینو از پشت چمدونش از تو یه پلاستیک اشغالی مشکی در اورد گفت بگیر عجیجم اینم مال شوماس
بعدم رفت سرشو کرد زیر لحاف خوابید
ای واییییی من چقدر حرص خوردم وقتی کادوشو دیدم 😭😢😡😠🤬
بزار هی بگین کو بعد میرفستم چیزی که سوری برام گرفتع