دیشب پسر برادر شوهرم ابله مرغان گرفته برداشته اورده خونه مادر شوهرم در حالی پریشب مادر شوهرم گفته بود نمیان به خاطر اینکه ابله مرغان گرفته پسرش رفتیم دیدیم اونجا نشستن پسرم من ۱۵ ماهشه امکان داره اونم بگیره اگ۶ میدونستم اونا میرن من‌نمیرفتم . حالا اگه پسره‌من‌ابله‌مرغان داشت باید یه ماه قرنطینه میشد اعصابم خرده از حرص
من عاشق جاری مادرمم و فک و فامیل جاری مادرمم
وا چقدر بی فکرن
نمیدونم احتمال گرفتنش هست چون بالاخره واگیره
خب نمیرفتی تو عزیزم...واگیر داره دیگه...
اشغال تر از جاری فکر کنم باز خودش
یه جاری دارم برعکس من اصلا زبون نداره ساکت و آروم.... اما چون مادرشوهرم بیشتر دوسش داره به خونش تشنه م😡😡
شما باید پامیشدی میرفتی خونه ات
سریع میگیره.خیلی هم سخته بچه شما خیلی کوچیکه .چه ادمهای هستند ها
واگير داره مخصوصاً بچه
خب باید مراعات کرد من اگه سرما بخورم یا نمیرم یا اگه برم باور کن داخل خونه هم ماسک میزنم اما من باردار بودم هم جاری هم پسرش شدیدا سرما خورده بودن اومده بودن مهمونی بحث جاری بودن نیست فقط یکم درک میخواد وگرنه من با جاریم مشکلی ندارم
دیشب جاریه منم یه حرفی زد که خیلی ناراحت شدم...
بحث آجیل بود..همسرم گفت که مانخریدیم و هرجا بریم عیددیدنی هم آجیل نمیخوریم.فقط میوه و شیرینی...جاریم برگشت گفت ماهم فقط به کسایی آجیل میدیم که خونشون آجیل خوردیم.اینم از جاریه من😑
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
