خیلی عاشقش بودم بهش پول میدادم دانشگاه را میپیچوندم میرفتم با بین شهری شهر اینا.
منو تلکه میکرد به روی خودم نمی آوردم
آخرین بار قبل از ازدواج من شماره منو داده بود به چند نفر گفته بود این سفره هست شما هم بشینین سر سفره فکر کن بعد به من میگفت من دخترا و زنا واسم مثل دستمال کاغذی ان. مخ دخترا و زنا رو میزد بعد با دوستاش.....
اینجور آدمی بنظرت لیاقت داره که بخواد آدم واسش ناراحت بشه؟؟؟؟؟