مادر من برا جهیزیه ام ملافه تشک خرید.بدون من .هیچی نگفتم.چند روز بعد رفت رو فرشی خزید.گفتم اگه نگم همینحوری خودش میره با سلیقه خودش میخره.گفتم من این رو فرشی رو خونم نمیبرم.چرا بدون من رفتی.بعد دیدم گفت قشنگه و... دیگه بدون من نرفت
ولی دلم براش سوخت.و از کار و حرف خودم بدم اومد.ک چقدر بی ادب بودم.بجای دستت درد نکنه جرا اینحوری گفتم