سلام خانما نزدیک به ۷ ساله متاهلم تو این ۷ سال شوهرم خیلی وقتا بیکار بوده و هیچی پول نداشتیم من هم حتی هزار تومن ازش نمیگرفتم اصلا نمیگفتم پول داری نداری حتی نمیپرسیدم حقوقت چنده اونم نمیگفت بیا این مبلغ برا خودت شاید لازمت باشه خیلی وقتا پول لازم بودم قرض میکردم بعد برا ی نفر لباس میدوختم تا بتونم پولو پس بدم اما از شوهرم نمی گرفتم با همه چیزش ساختم همیشه میناله میگه ندارم ندارم اما همیشه دویست تومن پونصد تومن سیصد تومن ی دفعه از حسابش کم میشه و پیامش پاک میشه فکر میکنه من احمقم من ک ازش پول نمیخوام چرا بهم دروغ میگه. اگر ی چیزی بخره ۱۰۰ تومن میگه خریدم ۱۵۰ تومن اگر حقوقش ۱۵۰ تومن باشه میگه ۱۰۰ تومن برام ریختن براخرج خودم اینکه پول تو دستم باشه ماهی دوسه دست لباس میدوزم چون بچه دارم نمیتونم بیشتر اینم با دلخونیه اما اون میگه ندارمدحسابم خالیه من هر چی داشته باشم میدم برا خرج خونه چرا ب یکی مثل من دروغ میگه منکه نمیخوام ازش بگیرم وقتی میگم ی بار ک میدونستم حقوقشو دروغ میگه گفتم چند بهت دادن گفت مگه تو فضولی فقط فضولی کردن بلدی
خودت عادتش دادی
چرا واسه ادمی ک این همه خانومیتو نمیبینه کوتاه میایی؟
ماشالله ماهی دو سه دست لباس😉😉 والا من سالی دو سه دستم نمیگیرم😂😂😂
عزیزم ما انسانها موجودات اطرافمون رو حالا گیاه باشه انسان باشه یا حیوان از اولین برخورد خودمون تربیت میکنیم ک چجوری باشن
شما 7سال سکوت کردی چیزی نخواستی برای مایحتاح خودت .خودت کار کردی و از اون انتظاری در قبال وظایفش نداشتی
الان میخوای درست بشه
زندگیت درست نمیشه مگر خودت بخوای
اولا خرجی خونه رو باید ایشون بدن وقتی نمیخرن نمیارن شما هم نپز نیار
لباس نمیخره با همون لباس کهنه و وارفته برو خونه اقوامش
و الی اخر ....
اینجوری مجبور میشه و یاد میگیره ک خرج زندگیش کنه
اینکه رابطتون صمیمی نیست شکی نیست و فقط دوتا دوست هستین برا هم نه شریک زندگی و همدم هم
پس باید روی روابطتون کار کنی با الهام گرفتن از سایتهای روانشناسی معتبر و بکار گرفتنشون توی زندگیتون
تا همسرتون و خام نکنین و دلشو ب دست نیارین همینه
شایدم وقتی راستشو گفته بعدا ازش حساب کشیدین و ....اونم الان از ترسش نمیگه
مادر من همپای پدرم کار کرده تا امروز و پدرمم عادت کرده .الان ب زور خرج خونه رو میده و پولاشو معلوم نیست چیکار میکنه و همیشه میناله ک ندارم و تموم شده و فلان
و خرج زندگی روی دوش مادرمه بیشترش
در عوض پدرم خیلی شادابتر و سالمتره ولی مادرم افتاده تر و ضعف اعصاب و فشار خون داره
خواستم بگم خودت باید بخوای تا تغییر پیدا کنه زندگیت اشتباه مادرمو نکن لطفا ک ادم بده ی زندگی هم مادرم شده ک اگه یه چیزی کم و کسر باشه تو سفره پدرم چنان ولوایی ب راه میندازه ک نگو
من رکم گاها میگم مگه چی خریدی ک اینجوری میکنی فلان قدر دادی ک اونم برا ده روز کافی نیست .میگه خب این خودش درامد داره وقتی داره چرا من بدم و وظیفه اشه ک بخره 😐😐😐
ممنونم از نظراتتون . نمیدونم چرا ایطورم خجالت میکشم ازش پول بگیرم حالم بد میشه عذاب وجدان میگیرم دلم میسوزه خاک بر سرم میدونم تقصیر خودمه اما اونم باید درک داشته باشه ب خدا کلهی اگر جایی باشم مجبورم کرایه تاکسیمو قرض بگیرم تا اون بیاد و حساب کنه. شوهرم عصبیه و نمیفهمه به خدا من همه کار میکنم فقط چون تو انجام دادن کارای خونه کندم یا اگر ی میوه بگنده دیکه دعوا های وحشتناک ب پا میشه امروز بهش گفتم منم مثل همه زنا دلم میخواد بهم پول بدی میگه اونا زنن ن تو . بنظرش همه از من بهترن در صورتی ک مطمینم با هیشکی نمیسازه و من بهترین گزینم نمیدونم حداقل ب من ک ایطور میگه اما پیش دوستاش تعریفم میده وقتی خودم نیستم بعدا از بقیه میشنوم
ب خدا نمیدونم چیکار کنم اصلا نمیگم چیزی میخوام ی عمر با هر چیزیش ساختم طلاهامو فروختم همه کار میکنم تو خونه آچار فرانسم از همه لحاظ فقط چون وسواس ندارم و اون وسواس داره رو چیزای خونه میگه تو زندگی و کار کردن بلد نیستی. زورش میاد مثلا من پتو رو بندازم تو ماشین لباسشویی بشورم انتظار داره خودم با دست بشورم نمیتونه تحمل کنه ی جا بشینم
ارسال نظر شما
