سزارین

اره بیحسی رفته بود ک فشار دادن

آره خیلییییییییی

درد شدید رحمی

عمل من حدودا ا ساعت و ربع طول کشید خیلییییی زجر کشیدم

هم حین عمل هم بعد عمل

انقد خوب پیش بره ک باور نکنی بیخیال نی نیت چیه؟

لازم نیست کسی بهم بگه حدود دوسه ماهه پیش از اقواممون یه خانم که بعد 10  15 سال خدا بهش بچه داده بود و اتفاقا سنش هم بالا بود و مجبور کردن طبیعی بیاره بنده خدا نمیتونست اما اهمیتش ندادن.همه خانم فوت شد هم نوزادش به علت خفگی مرد.میگفتن بچه کبود کبود شده بود وقتی درش اوردن.اخه یکی که نمیتونه چه اصراریه؟

بهشون گفتم ک بی حسی رو من کم اثر میکنه ولی مثل این ک خوب توجه نکردن

یه سری تو دندون پزشکی سه بار بی حسی زدن بی حس نشد گفت خانوم پاشو برو بعدا بیا بیشتر از این بزنم برات ضرر داره

خب شما موردت خاص بوده كه اينقدر هم طول كشيده

چون قاعدتا نبايد دردي حس ميكردي موقع عمل

بهترین کارو میکنی.ما واسه زایدنمون حق انتخاب داریم

نمیدونم من بار اول بهم گف دختره و دختر هم موند

گلم پیش میاد... این مورد شاید با سزارینم مشکل پیش میومد براشون.

من شوهرم تو اورژانسه تعریف میکرد تو ماشین اورژانس یه مرد از همکاراش بچه ای ک بریچ بود رو ب دنیا آورد!!!

ب تبحر دکتر هم ربط داره

متاسفانه الان دکترا بیشتر از این ک برا طبیعی مهارت کسب کنن تو سزارین تجربه کسب میکنن!!!

چی بگم والا

سلام من دوماهه پیش سزارین شدم البته رفتم برا طبیعی 

که ضربان پسرم ضعیف شد سزارین اجباری شدم 

وقتی بردنم اتاق عمل شوکه شدم درد طبیعی هم داشتم امپول بی حسی زد دو سه ثانیه تنم داغ شد و ی لحظه حالت تهوع ولی فوری خوابم برد دیگه نفهمیدم چشامو بزور وا کردم دیدم بچمو دارن لباس تتش میکنن به زور نگاش کردم خابم میومد اتاق عمل خیلی سرد بود خیلی شدید اوردنم بیرون مامانمو شوهرم بودن منم دستام میلرزید بدجور

مامانمم تا حالا دور و ورش سزارینی ندیده بود خودشم باردار دلش برا من کباب شد وضعیتی بود 

نه صبح سزارین شدم تا هفت شب نذاشتن چیزی بخورم بعدش ی کم مایعات بدنم کمر به پایین کلا مث سنگ بود از بی حسی اعصابم خراب بود ولی تا شب حسم برگشت شبش سوند و برداشتن گفتن خودتون باید پاشید برید سرویس