من یبار رفته بودپاساژ با شوهرم بعد با پاشنه بلند داشتم خانومانه و باکلاس راه میرفتم که ای دل غافل پام لیز خورد چندتا پله رو داشتم لیز میخوردم شوهر همینطور رو هوا منوگرفته بود که لیر نخورم بالا تنم رو هوا بود پایین تنم داشت رو پله ها لیز میخورد اخرش شوهرم انقد منو کشیده بود بالا زیر بغل لباسم پاره شدبین اونهمه ادم
از دست شوهرم انقدر عصبانی شدا بودم که گفتم بذار بیوفتم بعد بگیر