منم باورم نمیشد اما به این علم اعتقاد داشتم و دارم..علم مدیتیشن.
دراز بکشید و موسیقی ارامبخش بذارید..من صدای بارون میذارم
تا ده بشمارید دم و بازدم داشته باشید(ینی نفستون مرتب بشه حالا شرط نیست حتما تا ده بشمارید..شاید تا پنج بس باشه)
حالا به ارامش فکر کنید و ذهنتونو پاک کنید..روی موسیقی تمرکز کنید..نمیدونم براتون پیش اومده یا نه اما من یه وقتایی مثلا دراز کشیدم خونه ساکته انگار تو سرم سروصداس بعد یهو انگار سروصدا خاموش میشه مثل ضبط صوت..انگار تازه اون سکوت داخل خونه به مغزم منتقل میشه و اون سکوت رو متوجه میشم.
ذهنتونو به سمت سکوت بیارید و اروم باشید به هیچی فکر نکنید و به حرکتی که دارید انجام میدید اعتماد داشته باشید.حالا یه صفحه سفید تجسم کنید تمام بدی ها رو بنویسید_(دروغ..تهمت..خیانت..هرچی)حالا یکی یکی پاکشون کنید و از خوبیا بنویسید(دوستی..عشق..محبت..کمک..همدردی...)چندتا دم و بازدم مرتب و با ارامش داشته باشید
حالا خودتونو هرجایی که دوست دارید اون شخص رو ببینید تصور کنید خیلی قوی و با جزئیات..با احوال مثبت!! مثلا تجسم نکنید خواهرشوهرمو با چشم گریون پشت در خونه پدرشوهرم ببینم..
تصور کنید مثلااااا مامانتون با روسری زرشکی و پیرهن کرم با لبخند اومده خونتون و دارید راجب بچتون که تو راهه حرف میزنید.(مثال)
به جزئیات رنگ و لعاب بدید انگار همونجایید.
کم کم باهاش خدافظی کنید و این تصور رو تموم کنید..
تا ده بشمارید و دم و بازدم منظم داشته باشید.چشماتونو باز کنید یخورده تو همون حالت دراز بکشید بعد بلند شید و ادامه زندگی...
من با این روش خیلی از کسایی که دلتنگشون بودم دیدم...امیدوارم به دردتون بخوره.
راجب