من تازه نظراتو خوندم و اینکه همتون فقط ب ی چیزای حاشیه ای پرداختین و اینکه از اصل اون موضوعی ک من منظورم بود ینی دقیقا رابطه ی زن و‌شوهری و بیرون از چارچوب این رابطه رو من کاری ندارم ، دربارش حرف زدین .
مثلا یکی از موارد س ک س بود که خانمها بیش از اندازه پیش قدم میشن و مرد ویژگیه مردانشث از دست میده و نقش منفعلو بازی میکنه و خودشم‌نمیدونه چی شده!!!!! و بعد ی مدتی ب زنش سرد میشه یا حتی فکر میکنه زنش دیگه جذاب نیست!!!! گاهی باید زیرک بود و فیر مستقیم این حس رو در مرد ایجاد کرد با دست انداختنش با اینکه ببینی کزه ی دهنش چیه و بعدش سیگنالهایی ب مرد وارد میشه و اون دنباله اینه ک رابطه رو شروع کنه!!!
متوجه میشین؟!!!!
یا اینکه مثلا من خودم کوهنوردی میکنم و قبل از چندین بار صعود همیشه کرم ضد آفتاب میزنم ارایش میکنم گاهی از مردها کمک میخام در راه و سعی میکنم کاری ک ویژگی مردونه داره و در چارچوبه وظیفه من نیست ب زور انجامش ندم اما ی دوست و‌همنوردی دارم ایشون هیچ کاری نمیکنه مثهههه مرداااا میره و‌یرمیگرده بعدش ک میاد تو شهر صورت سوخته تازه افتخارم میکنه!!! یکی از دوستای مشترکمون بهش گفته این چ کاریه تو زنی به خودت برس ویژگیهای مردونه رو تو خودت تقویت نکن درسته الان مردا به به چه چه چه میکنن اما در نهایت زنیو میپسندن ک ویژگی زنونه داره رفتارش اخلاقش منشش !!!مثلا سارا رو ببین اومده صعود کرده خیلی محکم خیلی مستقل مثه ی مرد اماااا خیلی دخترونه و جذاب خیلی دلنشین تره همم دربارش حرف میزنن نه تو!!!!مثلا دیدین ی مرد مواظبه مادرشه خاهرشه زنا معمولا شاکی ان میگن مراقب من نیست اما مراقبه فلانیه پس من براش مهم نیستم !!! نه تو مهمی اما یجاییو اشتباه کردی اون مطمین شده تو از پس خودت بر میای پس لزومی نداره برات مردونگی کنه!!! ویژگیه مردونس سرکوب شده از طرف شما میره جای دیگه تقویت میکنه! شما هم جای اینکه ی ویژگیه زنونتو تقویت کنی وقتتو صرف ویژگی مردونه کردی ودله مردو زدی
