2737
2739

دقیقا.میگه خدیجه خانم بیا سفرمونو جمع کن 😂بیچاره خدیجه خانومم پاش چند بار عمل شده میلنگه

گرگ باش!!! هیچی دیگه همین  منم یه جایی خوندم گفتم شاید خوبه گرگ باشی    به من چه اصلا مرغ باش تخم بزار  والا .......لایک و ریپلایم خیلی دوست دارم           

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
بچسب واقعا این متن و عکس بود خودت ببین واقعا چه ربطی بهم داره بعدم یادبگیر احترام بذار به نظر نه ت ...


ربطشو خودم تشخیص میدم.من نمیدونم چرایسری ادما فقط ضایع کردن رو دوسدارم خوششون میاد بیان میون جمع یچیز بگن مثلا شاخ جلوه بدن .خب چیزیم نگین کسی سراغتون رو نمیگیره.

کلا یاد بگیر مخالفی ریپلای نکن 

❤❤🌙🌸

اره اره من بیشتر بابام میگفت 😅😅😅

ته دیگ عشق اول را هرچقدر که بسابی چه با اسکاج دوست داشتن های بعدی چه با سیم ظرفشویی عاشق شدن های بعدی از دلت  پاک نمیشودحالا تو هی بساب و از صدای ناهنجارش سردرد بگیر ...
وای همیشع مامانم میگف😂😂یه بار داداش کوچیکم فک کرد مامانم جدیه رفت در خونه همسایه در زد سریع رفتیم ...

ای وااای😂😂😂😂اخه جدیم میکفتن 

ما ی دختر همسایه داشتیم بزرگتر از ما بود  اونو صدا میزدن میناااااااا😂😂

❤❤🌙🌸
2740
اون موقهااا موقع سفرا جمع کردن در میرفتیم ی همسایه داشتیم مامانم میگف برو ر اون بگو بیاد جمع کنه😂ب ...

آرره داداش من چون خیلی فوضوله تنبله میگه اسم همسایه کناری چیه بعدمنم که متوجه منظورش نمیشدم بش میگفتم بعد داد میزد همساایه بیا سفره روجمع کن

هشــــــــــدار                                                                     که آرامش مارا نخراشی!

خخخخخخخخخخخ دقیقا همینو میکنه 

یا میگه بر به فلان همسایه بگو بیاد ظرفا رو بشوره

 الهم صلی علی محمد وآل محمد🤲 خواهش میکنم هرکی امضامو خوند واسه سلامتی داداشم یه صلوات بفرسته🙏🙏

بابای من ازاینکه سفره بازبمونه بدش میاد همیشه بمن میگفت بالام زنگ بزن ننجون بیاد سفره روجمع کنه😂😂😂

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"
نمیگه چرا😐

من شوهرم ميگ برو به اقاي يوسفي بگو بياد ميزو جمع كن ظرفارو بشوره😐😒

دیدین خدا بالاخره بغلمو با دستاش پر کرد؟                         امضای قبلیم: خدایامیشه بغلمو با  دستات پر  کنی؟ آخه  مامانم میگه: دستای خدا به لطافت نوزاد تازه  متولد  شدس❤ 
ای وااای😂😂😂😂اخه جدیم میکفتن  ما ی دختر همسایه داشتیم بزرگتر از ما بود  اونو صدا میزدن ...

شوخی تو کارش نبود جدی میگفت برو مامان عالیه رو صدا بزن بیاد😄😄بلند میشدیم بریم میگفتن بشین سرجاات😂😤

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز