دیشب حرف از طلاق زدیم.
تو تاپیک قبلیم هست
صبح بیدار شدم دلم سوخت براش. نون نداشتیم. گرسنه میموند.
بادام زمینی و شکلات و شیرینی گذاشتم تو ظرف گذاشتم جیبش بره بخوره.
بیدار شدم دیدم ظرفو نبرده. نامه نوشته:( نمیفهمم این کارهات یعنی چی؟ اگه نمیترسیدم خودکشی میکردم)
خودش داره کش میده
تنش میخواره
مث خواهرمی....اووووف
شماهم براش بنویس، نمیفهمی دوستت دارم؟! 😁😁😁
بعد از اینکه گفت طلاق بگیر اس داد که جدی دنبال کار طلاق باش. من با دخترمون صحبت میکنم. منطقیه. درک میکنه.
منم جواب دادم خوشم میاد میدونی به خاطر پدر و مادرم نمیتونم جدا بشم هی تکرار میکنی و خودتو راحت میکنی و اگه بخوام حرفی بزنم میگی من که بهت گفتم طلاق بگیر. معلومه هم خودت هم دخترت خیلییی راضی هستید . چون نه تو تحمل زن افسرده و عصبی رو داری نه دخترت مادر گنداخلاق. همیشه دهن منو با برو طلاق بگیر بستی.
کاش داداشم این گندو نزده بود. تا پدر و مادرم زنده اند مجبورید تحملم کنید. ولی بعدش مطمئن باش جدا میشم. نه به خاطر مشکلاتمون. به خاطر نامردی و قدرنشناسیت
نمیخوام ادامه بدم
خودش ادامه میده
چ حس بدی داری
میفهممت
خدا کمکتون کنه
برو پیش روانشناس
خیلی بده شوهر آدم بگه برو طلاق بگیر
شوهر منم گاهی میگه بهم
منم میگم حالشو ندارم برم دنبال کاراش، تو برو من میام امضا میکنم فقط
وقتی اون میگه جدی دنبال کارهای طلاق باش بگو تو مردی لطفا شما دنبال کارهای طلاق باش همین،انقدر توضیحات اضافش،و اونم مطمئن باش صد سال نمیره
بهش بگو انقدر از خود متشکر و بی مسئولیتی که حتی نمخای مسئولیت طلاق رو به عهده بگیری
خودت برو دادخواست بده نوبت امضا شد من میام
تا بره دادگاه بفهمه باید مهریه و نفقه و اجرت امثل و هزار بدبختی دیگه رو حل و فصل کنه ،دیگه حرف مفت نزنه
شما هم خودتو ست پایین نگیر
شوهرت به نظرم هم مشکل افسردگی داره هم خیلی لوس و ننر و نپخته است
من نمیدونم مرداچرااینقدر دهنشونو هرزبازمیکنن.
من توطلاقم.راه میرم واسه هردادخواست پول میدم.شوهرمم هرچی من خرج میکنم بایدبریزه به حسابم.دادگاه دستورمیده.
بزاربره.بگوخودت برو.دادخواست اول500هزارتومن.
نرداام تامیگی پول جونشون میادبالا.
فقط نترس.بگومن دوستت دارم.پس توبرو.هرکی طلاق میخواداون بره.
چقدر متناقض حرف میزنی !
