خوبی کردن بدون توقع

از آدما زده شدم کلا ادم گریز شدم .حتی از خانواده ام همش تو خونه ام و باهیچکی رابطه ندارم

دو سه شبه تصمیم گرفتم کینه هامو بزارم کنار حداقل برا آرامش خودمو زندگیم.شبا با خودم تکرارمیکنم

وبی واقعا دیگه نمیتونم ب هیچ احدی اطمینان کنم

میفهمم چی میگی منم بعضیارو واقعا دوست دارم براشون ذوق میکنم ولی وقتی اونا باهام سردن خیلی ناراحت میشم جدیدا تصمیم گرفتم جز شوهر و بچه م عشق و محبتمو واسه کس دیگه ای خرج نکنم

من خانوادم نه. ولی اطرافیان رو گذاشتم کنار

ینفر بود که از طرف یه شخصی داشت مورد ازار قرار میگرفت. منو شوهرم بهش کمک کردیم که خانوادش متوجه بشن و بیشتر مواظب دخترشون باشن. چون پدر مادرش شاغل هستن. 

بعدش میدونی متوجه چی شدم؟؟ 

اینکه اون دختری که خودم از اون وضعیت نجاتش دادم به شوهر من ابراز علاقه کرد. یه ادم چقدر میتونه بی معرفت باشه

شانس اوردم که شوهرم خیلی انسانه و همه چیز رو بهم گفت

ابن یه نمونه کوچیکش بود. کلا از همه اطرافیان نا امید شدم. ورابطه هام رو کاملا محدود کردم دارم با ارامش زندگی میکنم

عزیزم منم تودوران مجردی زیاد از اینکارا کردم و بیشترش برای دل خودم بوده ،وموقع عروسیم توقعی ازاونا نداشتم ، البته نمیخوام ازاونا دفاع کنم ولی پیش خودم میگفتم من اونموقع مجرد بودموآزاد، اما اونا الان متاهل و متعهد هستن و یااینکه بچه هم دارن که مسلما شرایطشون سختتره پس توقعی نداشتم همینکه همشون تو عروسیم شرکت کردن ازشون تشکرهم کردم😊😊😊👍

دوستان و اطرافیان ک بماند کنار گذاشتم. منم خانوادمو کنار نذاشتم ولی دو هفته است رابطمو کم کردم .همش فکر میکنم مشکل از منه ک باهمه قطع رابطه کردم ولی خب ی چیزایی ازشون دیدم ک اینجور شدم وگرنه من ادمی بودم خوبی و خوشی همه رو میخواستمو میخوام 

عزیزم من به این نتیجه رسیدم کم شدن رابطه چه با خانواده چه اطرافیان زندگی شخصی ادم رو بهتر میکنه. حداقلش اینه که کسی دیگه سرک نمیکشه تو زندگی ادم

من با اینکه خانوادم مهربونن هفته ای یبار میرم خونه مادرم. 

من به دوری و دوستی خیلی اعتقاد دارم

ببین عزیزم...

این هایی ک میگی نشون دهنده ی مهر طلبیت هست....

نه مهربونی...

حتما حتما حتما.. صحبت های دکتر هلاکویی رو گوش کن در مورد ویژگی های انسان مهرطلب...

برات ناراحت شدم عزیزم

منم زمان عروسی همه کنارشون بودم و همه کار کردم  ولی برای من همه یهو غیب شدن

حتی خواهرامم باهام نیومدن ارایشگاه

یادمه روز بعله برونم خودم همه صندلی ها رو تو خونه چیدم. خواهرام اومدن مهمونی فقط

درصورتی که اونا زایمان کردن من جونمم براشون گذاشتم

ولی.......... 😔😔

این ک تو رفتی برای دیگران ب قول خودت رقصیدی و.... این به خودت خوش گذشته و خودت خواستی..

منتی سر کسی نیست...

شاید اونا دوست ندارن. بی دعوت بیان یا دلیلی داشته باشن..

این جمع شدن ها و بزن برقصا مال قدیم بود الان کسی با این وضع گرونیا روش نمیشه جایی بره...

باور کن خود من پایه ی همه مجلسام... ولی همین چند روز پیش به خاطر این گرونیای لعنتی ترجیح دادم نرم چون حداقل باید چهار صد تومن لباس میخریدم...

جدا از این حرفا تو زندگیت از دیگران توقع نداشته باش تا ب ارامش برسی