دخترخاله ش رو از نوجوونی دوست داشته و به حدی بهش اهمیت می داده که خونواده ها فهمیدن بعدشم نامزد شدن و بعد مدتی دختره ول کرده رفته با یه پسر سوئیسی ازدواج کرده و رفته اونجا!
اینارو عمه شوهرم از خیلی وقت پیش واسم گفت منم اونموقع به شوهرم گفتم بهم گفت واسه من فراموش شده س! اما الان باز می ترسم که برگشته نکنه حسشم برگرده... توی عروسی خواهر دختره دیدیمش شوهرمم عادی بود باهاش احوالپرسی کرد اما من باز می ترسم