یاد یه خاطره ای از بچگیم افتادم یه بار توی یه کارتونی دیدم میگفت گنجیشکاتو زمستونا غذایی گیرشون نمیاد گرسنه ان بهشون غذا بدید منم که بسیار بسیار مهربون بودم بعد ناهار بدو بدو رفتم دم درمون تو کوچه با قیمونده ظرف غذاییمو خالی کردم دم در واسه گنجیشکا...بعدشم دیدم مامانم بدو بدو اومد گفت وای چیکار کردی یه کف گرگی خابوند وبیچاره مشغول آب وجارو کردن دم در شد😂😂😂😂بهلهههه یادش بخیر😢😂😂