2737
2734
عنوان

خیلی دلسرد شدم با شوهرم😔

476 بازدید | 15 پست

یه اتفاق خیلی کوچیکی که اصلا برای من مهم نیست توخونوادش افتاده ...بعدش خود شوهرم پریشب اومد بهم گفت....بعدش گعت وای کاش بهت نمیگفتم اصلا ...منم خیلی ناراحت شدم گفتم مگه من بدونم چی میشه مگه تاحالا خبر کشی کردم مگه اصلا این اتفاق برام مهمه حالا....😕

شبش مادرش اومد خونه ی من اونم برام تعریف کرد...😕من فقط گوش دادم هیچی نگفتم...چون برام مهم نبود😕(یه اتفاق کوچیک برای یکی فامیلای دورشون بود همین)

فرداش شوهرم رفته خونه مادرش وقتی اومد پرسیدم چخبر بود اونجا ..گفت توحق نداری تو مسائل خصوصی ما دخالت کنی به خودمون مربوطه😕

گفتم به جهنم نگو حالا نه که من برام خیلی مهم بود روانی ‌...

شوهرم گوشیشو از پریشب ازم قایم میکنه هرکب زنگش میزنه میره بیرون صحبت میکنه...

یک بار اومدم وسط رانندگی گوشیشو بگیرم که حواسش جمع رانندگیش باشه گفت توغلط میکنی دخالت کنی تو کارم😕

من نمیدونم چرا اینا دیووانه شدن😕

حالا کلا من شخصیتی دارم که همه عالم رازهاشونو بهم میگن چون من کارم به هیشکی نیست و کلا هیجا حرف کسیو نمیزنم😕

سه شبه باشوهرم قهرم یعنی ازش بدم اومده...میشینم خودمو سرگرم فیلم میکنم تافقط نبینمش خسته شدم از رفتاراش😔😔😔😔😔

بعد از بارداری پوچ باکلی التماس به خدا و البته باور کردن اینکه معجزه میکنه امید به نی نی دارشدن کردم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

برای خواهرشوهرت خواستگار اومده یا اینکه یه اتفاقی افتاده زمینه سازی کردن و ربط به اتفاق فامیل دور دا ...

نه کوچیکه اون....😕

بخدا گیجم ...تا قبلش همش میگن تو مثل دخترمونی و همه چیک بهم میگن...حالا یکهو شوهر احمق من کلا عوض شده

بعد از بارداری پوچ باکلی التماس به خدا و البته باور کردن اینکه معجزه میکنه امید به نی نی دارشدن کردم
2728
بهتر که نمیگن ، بی خبری خوش خبریه 😉

والا من به شوهرم گفتم دیگه میخوام مثل زنوشوهرایی باشیم که حرفی نمیزنن...حتی دیشب شوهرم روم دست بلند کرد و یکی از وسایلای اشپزخونه رو پرت کرد ‌..هیجوووووووووقت اینجور نبووووود 

بعد از بارداری پوچ باکلی التماس به خدا و البته باور کردن اینکه معجزه میکنه امید به نی نی دارشدن کردم

شاید یه اتفاقی دیگه افتاده ک دارن ازت مخفی میکنن، حتما چیزیه که به شوهرت هم ربط داره که اینقده شوهرت ب هم ریخته

خدایا خواسته ام رسیدن به توست و من میدانم که قطعا در این راه ممکن است هزاران بار زمین بخورم، به گناه آلوده شوم....اما ای خدای بزرگ من... تو گفتی از عدف خود دست برندارید،درست است که خطاهای من مرا میخکوب میکند اما باز هم امیدم ب توست و تو گفتی ناامیدی گناعی بس بزرگ است، پس خودم را ب طور کامل ب تو سپردم و انیدم تنها ب توست ای خدای بزرگ من...دستم را بگیر.....
شاید یه اتفاقی دیگه افتاده ک دارن ازت مخفی میکنن، حتما چیزیه که به شوهرت هم ربط داره که اینقده شوهرت ...

ینی چیشده...اخه گفتن بهم موضوعو که.....

ولی شوهر من تاحالا اینجوری نبود‌.‌الان نمیشه باهاش حرف زد...مادرشم کلا رفتیم جایی تا ما رفتیم سریع رفت بیرون...

بعد از بارداری پوچ باکلی التماس به خدا و البته باور کردن اینکه معجزه میکنه امید به نی نی دارشدن کردم
2738
ینی چیشده...اخه گفتن بهم موضوعو که..... ولی شوهر من تاحالا اینجوری نبود‌.‌الان نمیشه باهاش حرف زد.. ...

کامل نگفتن بهت، حتما چیزیو مخفی میکنن که به شما ربط داره

اگه خواهرشوهری،جاریی چیزی داری ک باهاش راحتی ، کامل ازشون بپرس

خدایا خواسته ام رسیدن به توست و من میدانم که قطعا در این راه ممکن است هزاران بار زمین بخورم، به گناه آلوده شوم....اما ای خدای بزرگ من... تو گفتی از عدف خود دست برندارید،درست است که خطاهای من مرا میخکوب میکند اما باز هم امیدم ب توست و تو گفتی ناامیدی گناعی بس بزرگ است، پس خودم را ب طور کامل ب تو سپردم و انیدم تنها ب توست ای خدای بزرگ من...دستم را بگیر.....
کامل نگفتن بهت، حتما چیزیو مخفی میکنن که به شما ربط داره اگه خواهرشوهری،جاریی چیزی داری ک باهاش راح ...

نه تک عروسم..‌همیشه همه چیو به خودم میگفتن

بعد از بارداری پوچ باکلی التماس به خدا و البته باور کردن اینکه معجزه میکنه امید به نی نی دارشدن کردم
نه تک عروسم..‌همیشه همه چیو به خودم میگفتن

کاری با شوهرت نداشته باش، بنظرم بذار یکم تو‌خودش باشه

ولی خب اگه اینجوره ک میگین، ک چیز مهمی نیست، پس نباید اینقده اینجور کنه، شاید یه چیزیه که ازت مخفی کردن و شوهرت ک نمیتونه چیزی بگه،اینجور خودشو خالی میکنه


نمیدونم اون مشکل چیه و آیا به خانواده شوهرت ربط داره یا نه، ولی قطعا چیزیه که ربط داره

خدایا خواسته ام رسیدن به توست و من میدانم که قطعا در این راه ممکن است هزاران بار زمین بخورم، به گناه آلوده شوم....اما ای خدای بزرگ من... تو گفتی از عدف خود دست برندارید،درست است که خطاهای من مرا میخکوب میکند اما باز هم امیدم ب توست و تو گفتی ناامیدی گناعی بس بزرگ است، پس خودم را ب طور کامل ب تو سپردم و انیدم تنها ب توست ای خدای بزرگ من...دستم را بگیر.....

موضوع یه چیزی غیر از چیزی که فکر میکنی هست و شوهرت نگرانه اینه شما دربارش یا در مورد خانوادش فکر بد کنی. چیزی که مثلا ابروش در خطره.

دوستان لطفا برام صلوات بفرستید مشکلم حل شه❤

منم احساس میکنم موضوع چیزه دیگس یا همین موضوعو کامل نگفتن.میترسن از آبرو یا هرچیز دیگه.نمیخان جلوت کم بیارن.مثل من باش اصلا نپرس،گوش نده ،وانمود کن اصلا برات مهم نیس.چند روز بگذره خودش کامل میذاره کف دستت

حتما یه چیزی شده صلاح نمیدونن بهت بگن شخصیه.تو نباید ناراخت شی اخلاق شوهرتم واسه همین عصبیه. تا مشکلش حل شه

میشه لطف کنید واسه مامان و بابام و برادرم یه صلوات بفرستید مشکلشون حل شه. خدا هم مشکلاتونو حل کنه انشالله
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز