چون کمر بهر طواف عشق بست
در طواف اولش افتاد دست
دور دوم در مطاف یاورش
شد فدای دوست ، دست دیگرش
دور سوم ، خون ب جای اشک خورد
تیر دشمن آمد و بر مشک خورد
دور چارم ؛ داشت عزم ترک سر
کرد پیش تیر ، چشمانش سپر
دور پنجم از عمود آهنین
گشت سرو قامتش نقش زمین
گشت در دور ششم ، از تیغ تیز
عضو عضو قطعه قطعه ریز ریز
دور هفتم داده بود از کف قرار
خویشتن را دید در آغوش یار
دل خودم گرفته....
ولی این تاپیک رو ب نیت همه ی گرفتارها و منتظرها و مریض های گوشه بیمارستان گذاشتم ...
امشب شب مادر حضرت عباس ... باب الحوائج...