لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود/ حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت.سیب را چیدمو و در دلهره دستانم/سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارمو در دام افتد/گفت یک دو ولی افسوس ۳ را دوست نداشت*آقای جوینی*
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!! من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه