پدر شوهرم خیلی دوستم داره منم همینطور
از گل نازک تر بهم نگفته
هر روز که میبینمش باید روبوسی کنه
ولی امروز یه چیزی گفت که بغض کردم
سر سفره حرف از سبزی شد
منم اشتباه کردمو گفتم چهار کیلو سبزی پاک کردم کمرم شکست
اونم نه گذاشت نه برداشت گفت زنای امروزی تنبل شدن
خیلی ناراحت شدم حتی به خنده نگفت کاملا جدی بود
اصلا امروز رفتارش فرق داشت نمیدونم چشه
دیگه نمیخوام برم دیدنش
به همسرم دلخوریمو بگم ؟؟